«کوروش نامه» گزنفون، الگویی برای تربیت کودکان اشراف یونانی



 

شروین وکیلی گفت: «گزنفون» کتاب مشهوری به نام «کوروش نامه» دارد. او این کتاب را نوشت تا به اشراف یونانی نشان بدهد که چگونه فرزندانشان را تربیت کنند. «کوروش نامه» را می‌توان شبیه به کتاب‌هایی دانست که بعدها در ایران نوشته ‌شد و به نام «سیاست نامه» شهرت پیدا کرد.


به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، سومین نشست تخصصی موزه‌‌ ملی ایران به بررسی شخصیت کوروش اختصاص داشت. شروین وکیلی در این نشست با نگاهی به متون تاریخی و مستندات معتبر شخصیت کوروش هخامنشی را بررسی ‌کرد. 

شروین وکیلی، نویسنده کتاب «اسطوره‌شناسی پهلوانان ایرانی» ساختارشناسی روایت‌های پهلوانی را در ایران مورد بررسی قرار می‌دهد، عناصر و مضمون‌های کلیدی آن را تبارشناسی می‌کند و در نهایت به مدلی فراگیر از پنج رده‌ اصلی از پهلوانان ایرانی منتهی می‌شود. 

برجسته‌ترین قسمت کتاب که هدف نویسنده نیز بر آن استوار بوده، بخش ابرپهلوانان است و ایده آن به عنوان انسان آرمانی می‌تواند درس‌هایی را به خواننده آموزش دهد. یک بخش برجسته دیگر کتاب نیز شاه پهلوانان است که با یک نگرش تاریخی از کوروش به عنوان یک ابرپهلوان نام می‌برد، پادشاهی که توانست نظمی نوین را در جهان بگستراند. 

شروین وکیلی در ادامه سخنانش گفت: گزنفون در «کورش نامه» می‌گوید که کوروش فرمانروایی بود که بسیاری از مردم تابعش، او را ندیده بودند اما به او وفادار بودند. این سخن گزنفون اهمیت دارد و نشان می‌دهد که شیوه حکومت کوروش با شاهان و فرمانروایان پیش از او چه تفاوتی داشته است. 

وی افزود: هنگامی که صحبت از کوروش و دودمان هخامنشی می‌شود، معمولا همه ما تصویری در ذهنمان پدیدار می‌شود که ماهیت اساطیری دارد و به صورت یک مفهوم کلی و منسجم تبلور پیدا می‌کند. ما با تاریخ هخامنشیان به صورت یک تاریخ ستایشگرانه برخورد می‌کنیم. این امر، طبیعی هم هست. 

چون بخش مهمی از سابقه تاریخی ایرانی، به همین دوران هخامنشی و شخص کوروش بازمی‌گردد. از سویی دیگر، خیلی از ما به تحلیل کردن و نگریستن به آن‌چه در حاشیه یک امر کلی پدیدار می‌شود، توجه نداریم. آن‌چه من در این‌جا خواهم گفت درباره یک سری از ریزه کاری‌ها درباره سرگذشت کوروش است. 

متغیرهایی که شخصیت‌های تاریخی را دوران ساز می‌کند
وی افزود: کوروش یک چهره و شخصیت تاریخی تاثیرگزار است. منظور من از تاثیرگزاری، دوران‌ساز بودن است. شخصیت‌های تاریخی بدان سبب چهره‌هایی تاریخی محسوب می‌شوند که تاثیری جدی بر دوره خود و جامعه اطرافشان می‌گذارند. شکی نیست که چنگیز، تیمور و هیتلر، شخصیت‌هایی تاریخی‌اند. آن‌ها توانستند در حوزه قدرت بر مردم پیرامون خود تاثیر بگذارند. 

وکیلی یادآور شد: هنگامی که ما در مورد افراد تاریخی قضاوت می‌کنیم، چنان تاثیری را در حدی نمی‌بینیم که بتوانیم از ظهور یک دوران تازه سخن بگوییم. بسیار کم‌شمارند کسانی که پدیدار شدنشان با ظهور یک دوران جدید همراه باشد. اما در مورد کوروش این‌طور نیست. او علاوه بر این که یک شخصیت مهم متعلق به یک دوران تاریخی است، شروع و سرآغاز یک دوره تاریخی هم هست. باید دید که چرا چنین اتفاقی رخ داده است و چرا با آمدن او، دوران مشخص تاریخی آغاز می‌شود؟ 

این اسطوره‌شناس گفت: پیش از آن که بحث کنیم که چه عناصری و اشخاصی شایستگی آن را دارند که به عنوان دوران ساز از آن‌ها نام برده شود، ابتدا باید ببینیم که متغیرهای ما برای تشخیص دوران ساز بودن شخصیت‌های تاریخی چیست؟ این متغیرها عبارتند از، الگوی زیست مردم، الگوی پیکر بندی معنا در جوامع و شیوه برقراری ارتباط انسان‌ها با یکدیگر. 

وی افزود: در مورد کوروش این را باید گفت که فاصله‌ای که ما را از این شخصیت تاریخی دور می‌کند، به حدی طولانی است (حدود 25 قرن) و زمینه و شیوه زیست مردم در آن دوران آن‌چنان خارج از دسترس ماست، که بحث کردن درباره این که چه چیزی تغییر پیدا کرده، دشوار است. منتها داده‌های تاریخی به اندازه کافی داریم که گمانه‌هایی بزنیم و تحلیل کنیم. 

وکیلی یادآور شد: یک از این داده‌ها به پیکربندی مفهوم سیاسی مربوط می‌شود. در این شکی نیست که کوروش یک شخصیت تاریخی است. کوروش در 539 پیش از میلاد وارد بابل شد اما 25 قرن پیش از آن، ما در منطقه ایران زمین، آناتولی و مصر تمدن‌های یکجانشینی با پیشینه فرهنگی فراوان داریم. با این همه اولین چیزی که با کوروش آغاز می‌شود این است که او می‌تواند یک دولت جهانی پایدار به‌وجود بیاورد. دولتی که حتی با مقیاس‌های کنونی هم بسیار شگفت‌آور است. 

اگر بخواهیم کشورهای را که او فتح کرد نام ببریم باید به بخش مهمی از افغانستان، پاکستان، تاجیکستان، بخش‌هایی از قرقیزستان، ترکمنستان، ایران کنونی، سوریه، فلسطین، لبنان، ترکیه، ارمنستان، گرجستان و بخشی از بالکان اشاره کنیم. 

همین حالا نیز این بخش‌ها یک واحد سیاسی غول پیکر را می‌سازند. کوروش تمام این‌ها را تنها در 15 سال فتح کرد. این یک دستآورد غیر عادی و عظیم است. بنابراین اولین نکته درباره کوروش، یک گذار تاریخی در ابعاد وسیعی است که توسط یک فرمانروا اداره می‌شود. 

وی افزود: درست است که بعد از کوروش هم افرادی را می‌بینیم که فتوحاتی این چنین داشته‌اند. شکی نیست که چنگیز هم منطقه وسیعی را فتح کرد، اسکندر هم بخش مهمی از قلمرو هخامنشیان را گشود، حتی در دوران جدید هیتلر را داریم که مساحت زیادی را فتح کرد. منتها در میان جهانگشایان، کوروش تنها کسی است که توانست دولتی پایدار تاسیس کند. 

توان سازماندهی شخصیت‌های بزرگ تاریخی
وی افزود: قاعده‌ای در تاریخ وجود دارد و آن این است که سردارانی که سعی می‌کنند جهان را فتح کنند، معمولا در تشکیل یک دولت پایدار ناکام می‌مانند. این اتفاق درباره همه، بجز کوروش، پیش آمد. اسکندر، چنگیز، تیمور، آتیلا، هیتلر و هر جهانگشای دیگری را که بتوان نام برد ، دولت‌هایشان بلافاصله بعد از مرگ فاتح، تکه پاره شد. این‌ها دولت‌های غول پیکری بودند که در مدت کوتاهی مضمحل شدند و از بین رفتند. 

بنابراین وقتی درباره جهانگشایان سخن می‌گوییم، چیزی که انتظار داریم این است که دولت متورمی که توسط فرد جهانگستر، خشن، خونریز و جنگآور بنیاد گذاشته شده است، پس از او به صورت یک شالوده سیاسی پایدار باقی نماند. در مورد کوروش برعکس این درست است. او توانستند دولتی تاسیس کند که تا دیرزمان باقی ماند. 

نویسنده کتاب «اسطوره‌شناسی پهلوانان ایرانی» گفت: عجیب‌ترین چیزی که در مورد کوروش دیده می‌شود، آن پانزده سالی نیست که صرف فتح جهان می‌کند، که البته دوره بسیار مهمی است، بلکه پانزده سال بعد از آن است. در این پانزده سال دوم، کوروش به جایی حمله نکرد. در واقع سرزمین دیگری هم نمانده بود و تنها مصر به قلمرو او افزوده نشده بود. چون برای تصرف آن‌جا نیاز بود زمینه‌چینی بشود. 

وی خاطرنشان کرد: این کار بلافاصله در زمان جانشین او، کمبوجیه، انجام شد. به هر حال، آن‌چه درباره کوروش می‌بینیم صرفا توانایی نظامی و قدرت او برای فتح جهان نیست، بلکه توانای بزرگتر در نیمه دوم سلطنتش رخ داد، آن توانایی، سازماندهی قلمروهای فتح شده بود. 

این نویسنده یادآور شد: دولت هخامنشی نزدیک به 230 سال دوم آورد. این دوره طولانی، در تاریخ دودمان‌های جهان، یک دوره چشمگیر و قابل قبول است. در حقیقت ما از دولتی سخن می‌گوییم که ابعاد قلمرو آن بسیار بزرگتر از دولت‌های دیگر تاریخ است و به طرز غیر قابل قیاسی قدیمی‌تر از آن‌هاست. ما در مورد زمانی سخن می‌گوییم که هنوز سیستم کشاورزی پیشرفته، یعنی شخم زدن خاک با خیش آهنی، متداول نشده بود. در این دوره، به تازگی توانایی ساخت جاده و فن‌آوری ساخت کاریز، رواج یافته بود. 

به عبارت دیگر، ظهور دولت هخامنشی خود یک رکورد غیر عادی است اما دوام آن یک شگفتی بزرگتر است. بخاطر همین است که می‌گوییم تسخیر چنان قلمرویی، آن هم فقط در طی پانزده سال، امری تکان دهنده و عجیب است. شگفت‌تر این که او توانست قلمرو گسترده خود را سازماندهی کند. چگونه یک پارسی در 26 قرن پیش و در دوره‌ای که خط بسیاری از نقاط جهان هنوز خط میخی بود و مفهوم دولت شهر مرکزی وجود دارد، کوروش توانست چنین کاری انجام دهد؟ 

دوران کوروش یک گذار جدی در عرصه سیاسی است، چون او سیاستمدار و دولتمداری برجسته بود. حکومت او نیز برخلاف حکومت وحشت‌آور و خونریز آشور و بابل بود. کوروش پیش از آن که یک سازمانده اجتماعی و یک انسان با اخلاق باشد، کسی است که شیوه ارتباطی تازه انسانی را پیشنهاد و تثبیت کرد، هنر او نیز متحد کردن مردمان گوناگون بود. در تاریخ دنیای قدیم تعداد کمی می‌شناسیم که قبل و بعدشان دوران متفاوتی باشد. یکی از قدیمی‌ترین آن‌ها کوروش هخامنشی است.


خبرنگار : آناهید خزیر



 
تعداد بازدید: 7226


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.