تاریخ‌شفاهی وآ ثار پژوهشی جنگ مکمل یکدیگرند



فرمانده سپاه پاسداران در سال های جنگ معتقد است: باید تاریخ دفاع‌مقدس را همگانی کنیم. تاریخ انحصاری یا تاریخ قشری، توانایی انتقال پیام کاملی از گذشته به آینده را ندارد. همچنین تاریخ‌شفاهی و آثار پژوهشی جنگ مکمل یکدیگرند._


محسن رضایی، در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به ارزیابی اهمیت "تاریخ‌شفاهی" و تدوین کتاب‌های "پژوهشی و مستند" در حوزه دفاع‌مقدس پرداخت و اظهار داشت: وظیفه تاریخ، برقراری ارتباط بین گذشته و آینده است. در آینده، مخاطبان مختلفی وجود دارند. برخی تحت تاثیر تاریخ‌شفاهی قرار می‌‌گیرند و بعضی از مستندات متکوب و پژوهشی متاثر می‌شوند.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، تاریخ‌شفاهی و آثار پژوهشی و تحقیقاتی جنگ را مکمل هم دانست و خاطرنشان کرد: ما باید تاریخ دفاع‌مقدس را همگانی کنیم. تاریخ انحصاری یا تاریخ قشری، توانایی انتقال پیام کاملی از گذشته به آینده را ندارد.

این فرمانده سپاه پاسداران در سال‌های دفاع‌مقدس درباره وضعیت کنونی کتاب خود با عنوان "پایان پنهان" تصریح کرد: بخش اعظم این اثر تدوین شده و تلاش می‌کنم که تا پایان امسال، منتشر شود. رضایی هنوز ناشر خاصی را برای چاپ کتاب "پایان پنهان" در نظر نگرفته است.

کتاب "پایان پنهان"، به حوادث قبل و بعد از پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ، پرداخته است. همچنین فعالیت‌های دیپلماتیک صورت گرفته بین ایران و سازمان ملل و عملیات‌های نظامی عراق و ایران در یک سال آخر جنگ که به پذیرش قطعنامه 598 منجر شد نیز مباحث دیگری از کتاب "پایان پنهان" را دربر می‌گیرند.


خبرنگار : مریم اسدی جعفری



 
تعداد بازدید: 4231


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.