به بهانه روز خبرنگار



امروز روز خبرنگار است؛ از چند روز پیش تا چند روز بعد به انحاء مختلف در مراکز خبری و رسانه ای (جراید و نشریات، خبرگزاری ها، سایت های اطلاع رسانی و...) از این قشر پرتلاش و سخت کوش تقدیر و قدردانی می شود. گذشته از این تقدیرهای صوری و رسمی؛ آنچه مایه مسرت و رضایت مندی خبرنگار است، میزان اثربخشی تلاش او در بهبود حال جامعه است.هرچه دامنه اثر گسترده تر باشد، خبرنگار از رضایت بیشتری بهره مند می گردد. وقتی خبرنگار نتیجه فعایت خود را به عینه می بیند، خستگیش از بین می رود.

به جز عناصر خبری و مهارت خبرنگار در تولید خبر، مسیر و معبر ارائه خبر نیز در میزان اثربخشی آن مؤثرهستند. محصول یک خبرنگار، فرایند پرپیچ و خمی را در سریع ترین زمان می گذراند، تا در ویترین اخبار و رویدادها قرار گیرد؛ هرچه این محصول، نو، جذاب، دربرگیر و فراگیرتر باشد، تقاضای بیشتری برای آن ایجاد خواهد شد. برخی اخبار که به سرعت تکثیر می شوند و در صفحه نمایش روزنامه ها و سایت ها جا خوش می کنند، از این مقوله هستند.

سایت تاریخ شفاهی در این فرایند، محل و مکانی است، برای عرضه محصولات مرتبط با اهداف و وظایف آن. این سایت اطلاع رسانی که در مقوله تاریخ شفاهی، تاریخ، خاطره، خاطره نگاری، سفرنامه نویسی، یادداشت روزانه و... فعالیت می کند، در پاره ای موارد، خود، تولید کننده اخبار مرتبط است؛ اما از آنجا که یک سایت اطلاع رسانی به شمار می رود، خود را محدود به اطلاعات تولیدی نمی کند، لذا این سایت از بدو تأسیس، محل تلاقی اخبار و اطلاعات داده ها و آگاهی های مرتبط با مقولات فوق الذکر بوده است. حال شایسته است در چنین روزی که "روز خبرنگار" نامیده شده است، از تمامی خبرنگارانی که در این مدت با گشاده رویی، اخبار و اطلاعات خویش را در اختیار سایت تاریخ شفاهی قرار داده اند، تشکر و قدردانی گردد. همچنین این سایت بسیاری از داده ها و اطلاعات خویش را از منابعی چون: نشریات تخصصی (مانند کتاب ماه تاریخ و جغرافیا)، خبرگزاری ها (مانند خبرگزاری تخصصی کتاب ایبنا) و مراکز تحقیقی و پژوهشی (مانند مرکز اسناد انقلاب اسلامی و مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران) فراهم می کند، که این روز بهانه خوبی است تا از مسئولان و خبرنگاران فعال در آن مراکز و پایگاه ها تشکر به عمل آید. مبارک باد این روز، بر تمامی فعالان عرصه خبر!


سایت تاریخ شفاهی ایران


 
تعداد بازدید: 4642


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.