گزارش نشست دوم دومین همایش تاریخ شفاهی



پنل دوم از دومین همایش تاریخ شفاهی با عنوان "مباحث نظری" با سخنرانی نویسندگان مقلات و تغییر اندکی در اعضای هیأت علمی برگزار شد؛ اعضای هیأت علمی این نشست، دکتر امیر مسعود شهرام نیا و رحیم نیکبخت بودند. مقاله اول مربوط به مقاله "مقایسه تحلیلی سنت شفاهی با تاریخ شفاهی" و با سخنرانی مهدی ابوالحسنی ارائه شد که خلاصه آن بدین صورت است:

 

مقایسه تحلیلی سنت شفاهی با تاریخ شفاهی

دکتر مرتضی نورائی[1] مهدی ابوالحسنی ترقی[2]

 

بسیاری خواسته یا ناخواسته، سنت شفاهی و تاریخ شفاهی را با هم یکی انگاشته و به همین دلیل در تعریف معنا و تبیین اصطلاح تاریخ شفاهی، دچار اشتباهات بنیادی شده‌اند. ایشان همچنین، آثار تولید شده مبتنی بر سنت و فرهنگ شفاهی را نوعی تاریخ شفاهی محسوب می‌کنند. تاریخ شفاهی تفاوت‌های بنیادی با سنت شفاهی دارد. چنانکه در این راستا، خاطره‌نگاری و خاطره‌نویسی نیز تاریخ شفاهی نمی‌باشد. تمایز قائل شدن بین این اصطلاح و مفاهیم، در ارائة تاریخچه‌ای دقیق و علمی از تاریخ شفاهی در ایران، لازم و ضروری است.

سنت شفاهی یعنی شیوه و طریق انتقال ساز و کارهای فرهنگی و عمومی از طریق نسل‌ها است که در میان جوامع گوناگون، یکسان نبوده و در عین شباهت‌ها، به دلیل رنگارنگی نژاد، مذهب، جغرافیای طبیعی و انسانی؛ تفاوت‌های اساسی، داشته است. بنابراین، در این مقاله ضمن بازکاوی این سنت و روش آن در طول تاریخ، ویژگی ها و کارکردهای اساسی آن، به مقایسه تحلیلی آن با تاریخ شفاهی پرداخته می‌شود.

سخنرانی دوم این بخشن را رحیم نیکبخت با مقاله" تاریخ شفاهی همگانی دفاع مقدس"، عهده دار بود و کلیات  آن در ادامه می آید:

 

تاریخ شفاهی همگانی دفاع مقدس

رحیم نیکبخت[3]

 

بدون تردید تاریخ انقلاب اسلامی ایران و همچنین دفاع مقدس هشت ساله از فرازهای مهم و سرنوشت ساز هویت ملی ایران و ایرانیان است که پس از دو قرن خواری و ذلت، نقطة شکوفایی حفظ و تداوم افتخارات ملی و احیای شرافت و کرامت ایرانی به حساب می‌آید. دفاع مقدس ادامه طبیعی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ه) می‌باشد که سازندگان آن نه یک گروه و یک دسته بلکه مردم سراسر ایران اعم از ترک و کرد و بلوچ و لر و عرب ..... بوده‌اند. حماسه‌های که این مردم آفریده‌اند از چنان عظمت و گستردگی برخوردار است که پرداختن به آن از عهده یک سازمان و تعداد اندکی محقق خارج است. پس چه باید کرد؟ دست روی دست گذاشت و شاهد از یاد رفتن این حماسه‌ها بود یا درگذشت حماسه آفرینان شد؟ از آنجایی که نگارنده تجربیاتی دارد که می‌تواند راهکارهای جهت همگانی نمودن تاریخ شفاهی دفاع مقدس ارایه دهد، در این مقاله به ارائة شیوه‌های همگانی سازی دفاع مقدس خواهد پرداخت.

سپس مقاله " ضرورت توجه به «علم رجال» در تاریخ شفاهی" توسط  سیدمحمدصادق فیض به حاضران ارائه شد:

 

ضرورت توجه به «علم رجال» در تاریخ شفاهی

سیدمحمدصادق فیض

 

 تولد تاریخ شفاهی در ایران اگرچه به درستی مشخص نیست اما نشو و نمایش را باید در فضای دهه 1360 دانست که گزارش‌هایی از خاطرات مربوط به سال‌های پیش از انقلاب اسلامی و بویژه حوادث دو سال آخر رژیم پهلوی (1357 و 1356) را در برابر دیدگان علاقه‌مندان می‌نشاند. نزدیکی به رویدادها و ابهام‌ها و شیرینی دانسته‌ها و واکاوی تلخکامی‌ها، همه را تشنه شنیدن ناگفته‌ها کرده بود. چه آنان که رفته بودند و جسته و گریخته در رسانه‌های خارجی سخن می‌گفتند و چه آنان که اکنون در ایران به نوعی دستی بر آتش داشتند و از گذشته‌های خود و رژیم می‌‌گفتند. به دلیل شرایط پر نشیب و فراز آن دهه که جنگی تمام عیار را نیز بر این کشور بار کرده بودند، و خلأ بررسی‌های کارشناسانه، انبوهی از خاطرات مرتبط با انقلاب در ویترین فروشگاه‌های کتاب نشست و بخش‌هایی از قفسه‌های کتابخانه‌های شخصی و عمومی را پر کرد بی‌آنکه نقدی بر آنها نگاشته شده یا چنان اسنادی در بوته نقد و بررسی کارشناسانه، بی‌غرض و منصفانه راستی آزمایی شود. از این رو از پس هر خاطره‌ای، خاطره‌ای دیگر و چه بسا مستند به خاطره پیشین منتشر می‌شد و جسته و گریخته پاسخی هرچند گذرا به دیگری می‌دادند و باز مشخص نبود که کدام یک مقرون به صحت است. با فراغت از جنگ، زیرمجموعه‌ای تازه از تاریخ شفاهی در کشور گشوده شد. در این مجموعه تازه، انبوهی از خاطرات رزمندگان ایرانی در قالب کتاب و سخنرانی در برابر تاریخ‌نگاران جنگ قرار گرفت.

بی‌تردید، این بخش تازه نیز همانند گروه نخست، نه کامل و جامع بود و نه خالی از کاستی‌ها. کاستی‌هایی از شیوه‌های بیان و پاسخ به همه پرسش‌ها. و هر کس از منظر خود به حادثه‌ای می‌نگریست. به تعبیری چه در مقطع انقلاب و چه در مقطع جنگ و به طور کلی هر گوینده خاطره‌ای از آن رو که در بطن حادثه قرار دارد، از منظر سوم شخص مجبور به بیان حوادث است. حوادثی که بر او رفته و او با جان و تن خویش احساس کرده است. به عبارت دیگر نگاهی از پایین به بالا. اما در برابر، ‌تاریخ‌نگاری، اشراف بر تمام آنچه که گفته شده است. نگاهی از بالا به وقایع. در این صورت مشاهده همه جزییاتی که گویندگان خاطره، تنها بخشی از آن را دیده‌اند و بازگفته‌اند.

 

 در پایان این پنل، ابوالفضل حسن آبادی، درباره" آرشیوهای تاریخ شفاهی در ایران فرصت یا تهدید" صحبت کرد؛ چکیده کوتاهی از سخنرانی حسن آبادی به شرح ذیل است:

 

آرشیوهای تاریخ شفاهی در ایران فرصت یا تهدید

ابوالفضل حسن آبادی[4]

 

آرشیوهای تاریخ  شفاهی در زمره مهم‌ترین دستاوردهای مراکزی هستند که در زمینه‌های مختلفی اقدام به جمع‌آوری خاطرات از طریق مصاحبه می‌تمایند. در این مقاله در پی بررسی این سوال هستیم که آیا در ایران علی‌رغم گسترش تاریخ شفاهی به تناسب آن به آرشیو و مقتضیاتش  نیز توجه شده است یا خیر،آیا می‌توان بدون تشکیل مراکز تاریخ شفاهی آرشیوهای تاریخ شفاهی ایجاد نمود و اصولاً ضرورتی برای پرداختن به این  بحث وجود دارد؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا انواع آرشیوهای تاریخ شفاهی را در دنیا مورد بررسی قرار خواهیم داد و سپس با مقایسه این مراکز با ایران سعی خواهیم کرد تا راهکارهایی برای گسترش آرشیوهای تاریخ شفاهی ارائه دهیم.

پس از اتمام آخرین سخنرانی، مهمانان حاضر، سوالات خود را از نویسندگان مقالات پرسیدند و برای استراحتی کوتاه آماده شدند؛ گفتنی است، این کارگاه پرسش و پاسخ با نظارت هیأت علمی صورت گرفت؛   

 

 

 



[1] دانشیار گروه تاریخ، دانشگاه اصفهان.

[2] دانشجوی دکتری، گروه تاریخ، دانشگاه اصفهان.

[3] مدیر بخش تدوین تاریخ شفاهی و اسناد معاونت پژوهشی مرکز اسناد انقلاب اسلامی

[4] سرپرست گروه اسناد و دانشجوی دکترای تاریخ محلی



 
تعداد بازدید: 5301


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.