جایگاه مکتب مشهد: حاشیه ای بر مصاحبه استاد لطفی


پیش درآمد: استاد نقی لطفی، مدرس سابق گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد، در مصاحبه خویش با هفته‏نامه تاریخ شفاهی، شماره 186 و 187 نیمه دوم آذر 1393 نقل می‏کند: «من به مکتب مشهد خیلی اهمیت می‏دهم... از نظر فکری می‏گویم. شریعتی از مشهد شروع کرد و به تهران رفت و در کشور بازتاب یافت و شریعتی تئوریسین انقلاب شد. این است که الآن می‏گوییم فکر از مشهد شروع شد و یقین دارم که خراسان در گذشته هم نقش اساسی داشته». استاد در بخش دیگر با ذکر مصادیقی تأکید می‏‏کند: «مکتب انقلاب از مشهد نشأت گرفته که در دیگر شهرها نمی‏بینیم. البته قم از جهت مذهبی و مرجعیت دینی یک سابقه‏ای داشت، ولی فکر ارائه تغییر حکومت و ایجاد حکومت جدید به وسیله نیروهایی در مشهد اتفاق افتاد که آنها شناخته شده بودند و آن که به هر حال در مشهد بود که بعضی از اعضای سازمان‏های چریکی ظاهر شدند. شما وقتی مشهد را بررسی می‏کنید تنها کانون نشر حقایق اسلامی [استاد محمدتقی شریعتی] پدر دکتر شریعتی نیست که شریعتی میراث او را حمل و نمایندگی می‏کند، بلکه سازمان‏های انقلابی و رادیکال در مشهد ظاهر شدند. همان سازمان مجاهدین و افرادی از گروه‏های چریکی بودند. به این دلیل فکر تحول سیاسی و دگرگونی انقلابی در مشهد بروز کرد. توسط‏اند‏‏یشه‏ها‏ی استاد با درس‏ها‏یش در مورد تشیع و صفویه و حکومت اسلامی بود که فرصت یافت که‏اند‏‏یشه‏ها‏ی حکومت را با مباحثی که مطرح می‏کرد راه را باز کند... ابتدا باید تغییرات در فکر ایجاد شود و برای ایجاد انقلاب، تدارکات ایدئولوژیک صورت گیرد. به همین دلیل [دکتر شریعتی] به بازسازی ‏اند‏‏یشه حکومت اسلامی پرداخت و می‏توان با استفاده از شرایط موجود تحول بخشید و فکر حکومت اسلامی در مراکز آکادمیک از مشهد آغاز شد و دعوت‏ها‏یی که از طرف شهرهای دیگر از او به عمل می‏آمد باعث شد، این‏اند‏‏یشه را هم در شهرهای دیگر ایجاد کند در تهران و تبریز و ... سرانجام با رفتن و آمدن به حسینیه ارشاد می‏رفت که این موضوع به صورت عام‏تری مطرح شود. گمان می‏کنم این زمان بود که بحث‏ها‏یی در مورد مارکسیسم و یا ‏اند‏‏یشه چپ در برابر بحث حکومت اسلامی مطرح بود.»
نوشتار ذیل ضمن تحلیل سازوکارهای نقش‏آفرینی نیروهای مذهبی با محوریت خراسان در تاریخ معاصر، به این سؤال پاسخ می‏‏دهد که مشهد بر اساس کدام ظرفیت‏ها‏‏ی تاریخی، قابلیت پیشگامی و پیشتازی در انقلاب اسلامی را به دست آورد.

مقدمه
نیروهای مذهبی در معادلات سیاسی تاریخ معاصر ایران نقش تعیین‏کننده‏ای ‏‏ایفا کرده‏اند‏‏. شاید به ندرت تغییر و تحولی را در عرصه مبارزات و جنبش‏ها‏‏ی سیاسی معاصر بتوان سراغ گرفت که از حضور و نقش‏آفرینی ‏‏این نیروها بی‏بهره باشد. انقلاب مشروطه که با حمایت مرجعیت تشیع در نجف و علمای پیشگام و رهبری‏کننده در تهران و شهرستانها هدایت می‏شد، سرآغاز تکوین حضور جدی مرجعیت و نیروهای مذهبی در عرصه سیاست و اجتماع است‏‏. حضور مرجعیت از این لحاظ اهمیت می‏یابد که مجوز و مشروعیتی برای شرکت توده‏ها‏‏ی مذهبی در این عرصه را رقم می‏زند. ‏‏بر این اساس در این نوشتار ضمن اشاره مختصر به ظرفیت‏ها‏‏ی اجتماعی نیروهای مذهبی در ایران و از جمله در خراسان، ‏‏بررسی مصداقی تنوع و تکثر نقش و جایگاه این نیروها در مشهد ‏‏مورد بازکاوی قرار می‏‏گیرد.


الف- ظرفیت‏ها‏‏ی اجتماعی نقش آفرینی نیروهای مذهبی:
هرچند طی چندساله بعد از شهریور بیست همزمان با حضور متفقین در کشور، سال‏های سخت و پرمحنتی برای مردم بود، اما شرایط حاصل از فضای باز سیاسی سال‏های نخست سلطنت محمدرضاشاه، فرصت مغتنمی فراهم آورد که عناصر و جریان‏های مختلف فکری و سیاسی به خصوص نیروهای مذهبی، گام در عرصه اجتماع و سیاست نهاده و فعالیت‏ها‏‏ی گسترده‏ای ‏‏را برای احیا و سازماندهی بردارند. این فعالیت‏ها‏‏ اعم از بازپس‏گیری مدارس دینی و رونق زیّ طلبگی، راه‏اند‏‏ازی هیأت‏ها‏‏ی مذهبی، چاپ و انتشار نشریات دینی و به خصوص ایجاد تشکل‏ها‏‏ی گسترده مذهبی-سیاسی را شامل می‏شد. چنین به نظر می‏رسد که این اقدامات به تدریج در تقابل با ‏اند‏‏یشه‏ها‏‏ و فعالیت‏ها‏‏ی رقیب اعم از ‏اند‏‏یشه‏ها‏‏ی باقیمانده از دوره رضاشاه همچون مبارزه با کسروی‏گری، کمونیسم، خرافه‏گرایی، باستانگرایی، بهائیت و مواردی از این قبیل، از ساختار و سازماندهی بیشتری برخوردار گشت. در سطح پایین‏تر و به طور مصداقی: مبارزه با بی‏حجابی بانوان، مبارزه با شرب خمر، درخواست اجرای اصل دوم قانون اساسی درباره حضور پنج تن از از مجتهدین در مجلس سبب تشکل و همبستگی بیشتر گروه‏های مذهبی به همدیگر شد. براین اساس ظرفیت‏ها‏‏ی مورد بهره‏برداری این نیروها به طور کلی و نیروهای مذهبی مشهد به طور خاص به شرح ذیل مورد بررسی قرار می‏‏گیرد:


1-شریعت، مهمترین دغدغه نیروهای مذهبی:
مهمترین ویژگی و مخرج مشترک گروه‏های مذهبی که آنها را از سایر احزاب و گروه‏های دیگر متمایز می‏ساخت، تلاش برای اجرای احکام اسلام در جامعه بود که برای این منظور از ظرفیت‏ها‏‏ی بالفعل جامعه و بالقوه امکانات ‏‏خود استفاده و در قبال انحرافات از شریعت واکنش نشان می‏دادند. چنین به نظر می‏رسد که تأسیس و استقبال گسترده از این تشکل‏ها‏‏، پاسخی به دغدغه‏ها‏‏ی مذهبی این نیروها در دوران رضاشاه جهت نادیده گرفتن شعائر مذهبی بود. در آن دوره با ادعای مبارزه با خرافات برخی شعائر دینی را پدیده‏ای ‏‏کهنه و پوسیده معرفی کرده و از برگزاری بسیاری از آیین‏ها‏‏ی مذهبی همچون سوگواری ماه محرم و مجالس روضه جلوگیری به عمل آوردند.
اَشکال عمده این عکس‏العمل‏ها‏‏ در قالب صدور اعلامیه، ایراد سخنرانی، مصاحبه و در شرایط اختناق پخش شبنامه انجام می‏‏گرفت. نیروهای مذهبی برای پاسخ به این دغدغه‏ها‏‏ با سرعت شگفت‏انگیزی شروع به سازماندهی و تشکل‏یابی نیروهای خود کردند. ‏‏ناگفته پیداست که چنین فرآیندی میزان تأثیرگذاری این گروه‏ها را در عرصه‏ها‏‏ی مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و حتی اقتصادی جامعه به طرز شگرفی افزایش می‏داد.

2-انعطاف پذیری:
از آنجا که بسیاری از این تشکل‏ها‏‏ و عمده نیروهای وابسته به آنها، از آن حد انعطاف و انطباق‏پذیری برخوردار بودند که در مواجهه با بحران سیاسی نظیر ظهور و سقوط دولت‏ها‏‏ از جمله: سقوط دولت مصدق و تشکیل دولت کودتای زاهدی، خود را با شرایط جدید سازگار سازند، لذا کمتر تشکل مذهبی در این مقطع ضربه خورد. به خصوص برخی از این تشکل و غالب ‏‏هیأتهای مذهبی وابسته به مساجد و حسینیه‏ها‏‏ی محلات بزرگ موفق شدند، در بزنگاه‏های سیاسی، با انعطاف پذیری و طرح مطالباتی چون اجرای احکام شریعت، شعائر دینی، مقابله با نمادهای تهاجم فرهنگی غرب همچون بی‏حجابی به فعالیت‏ها‏‏ی خود ادامه دهند. با این تفاوت که از رویکرد سیاسی خود کاسته و به عرصه فرهنگی بیش از گذشته توجه کردند. لذا چندان دور از انتظار نبود که این گروه‏ها‏‏ بتوانند، بحران‏های سیاسی اواخر دهه سی و حتی کودتای 28 مرداد 32 را پشت سر بگذارند. کما این که بررسی‏ها‏‏ی اسناد نشان می‏دهد، بسیاری از نیروهای مذهبی بعد از کودتای 28مرداد 1332 نیز همچنان به فعالیت‏ها‏‏ی خود ادامه دادند، و همان‏ها‏‏ با پیوستن به جریان نهضت روحانیت در آغاز دهه چهل، همچون حلقه واسط تحولات بین ‏‏دهه بیست و چهل عمل کردند.


3- گستره جغرافیایی فعالیت‏ها‏‏:
یکی از ویژگی‏ها‏‏ی عمده تحولات دهه بیست و تاحدودی دهه سی تاریخ معاصر ایران، تشکیل و فعالیت ده‏ها بلکه صدها تشکل و گروه‏های مذهبی در مشهد، تهران و شهرستان‏ها است‏‏. بررسی اسناد، مطبوعات و حتی تاریخ شفاهی این گروه‏ها حاکی از گستردگی، تاثیرگذاری و فعالیت آنها در عرصه‏ها‏‏ی مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه است.
البته در این راستا نباید از گستردگی جغرافیایی فعالیت و تبلیغات رقبای آنان، یعنی بهائیت و کمونیسم نیز غفلت کرد. حزب توده هر چند داعیه مبارزه با مذهب نکرد ولی با یارگیری گسترده در اقصی نقاط مستعد کشور، نیروهای مذهبی را به تامل و واکنش واداشت.کما این که در این دوره رواج برخی نمادهای غربگرایی همچون بی‏حجابی و افزایش شرابخواری با تأسیس چندین کارخانه مشروب‏سازی نیز، بیش از پیش بر دغدغه‏ها‏‏ی این گروه‏ها دامن زد و آنان را در گسترش عرصه ‏‏فعالیت و مبارزه منسجم در اقصی نقاط کشور ترغیب نمود.
به هر حال متأثر از عوامل مذکور، به تدریج از همان آغاز دهه بیست، نیروهای مذهبی درصدد فعالیت‏ها‏‏ی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی برآمدند و برای این منظور به سوی فعالیت شبکه‏ای ‏‏در اقصی نقاط کشور روی آوردند. این نیروها در تهران غالباً بر محور شخصیت‏ها‏‏ به خصوص رجال نواندیشی از جمله: شیخ عباسعلی اسلامی واعظ معروف و بنیانگذار جامعه تعلیمات اسلامی، عطاءالله شهاب‏پور مدیر مجله نوردانش و بانی انجمن تبلیغات اسلامی، نوریانی مدیر هفته نامه آیین اسلام، حاج سراج انصاری از متولیان اتحادیه مسلمین و... گردآمدند. چنانچه ده‏ها هیأت مذهبی در مساجد و محلات و حسینیه‏ها‏‏ نیز به همان سبک و سیاق سنتی، چندین نشریه دینی، برخی ائمه جماعات مساجد، تعدادی محافل مذهبی وابسته به خاندان‏های علماء و بالاخره مدارس دینی و حتی بازار تهران در پیرامون این تشکل‏ها‏‏ همچون شبکه‏ای ‏‏به هم پیوسته به عنوان ذخیره نیروی انسانی و حامیان مادی و معنوی آنها ایفای نقش می‏کردند.
همین فعالیت‏ها‏‏ در شهرستان‏ها نیز در‏اند‏‏ک مدتی بعد رواج یافت. برخی شهرهای سنتی و مذهبی همچون: مشهد، اصفهان، کاشان، کرمانشاه و... جولانگاه ظهور و مبارزات گسترده این تشکل‏ها‏ ‏بود. برگزاری مجالس و محافل ارشادی و تبلیغی از سوی این گروه‏ها، نقش مؤثری در آگاهی توده‏ها‏‏ی مذهبی و تعمیق ‏اند‏‏یشه‏ها‏‏ی اجتماعی و سیاسی اسلام ایفا کرد.

4-شبکه پیام‏رسانی:
بررسی گستره فعالیت نیروهای مذهبی نشان می‏دهد، که این نیروها در اقصی نقاط کشور همچون یک شبکه گسترده پیام‏رسانی عمل می‏کردندکه هدف واحد همه آنها بر اجرای شریعت استوار بود. فعالیت شبکه‏ای ‏‏این گروه‏ها‏‏، شرایط بالقوه‏ای ‏‏از ارتباط، پیام‏رسانی، تعامل، هماهنگی در برنامه‏ها‏‏ و مشارکت در فعالیت‏ها‏‏ی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را فراهم می‏کرد، به گونه‏ای ‏‏که در تقابل با یک پدیده ناهنجار اجتماعی همچون بی‏حجابی یا شرب خمر یا واقعه سیاسی نظیر ملی شدن نفت، شاهد واکنش شبکه‏ای ‏‏گسترده از نیروها و گروه‏های مذهبی هستیم.
در واقع فعالیت شبکه‏ای، به سان رودخانه‏ای ‏‏می‏ماندکه گروه‏ها، احزاب، تشکل‏ها‏‏ و حتی تک تک عناصر مذهبی، همچون جویبارها و قطرات آبی با پیوستن به این رودخانه، به سوی جهتی واحد حرکت کرده و در قالب این جریان ساری و جاری هویت می‏یافتند. علاوه برآن با عنایت به فعالیت برای اهداف مشترک، این قابلیت را به دست می‏آوردند که همچون یک شبکه گسترده پیام‏رسانی عمل کنند. البته در این میان برخی فعالیت‏ها‏‏ی این تشکل‏ها‏‏ از نظر حوزه جغرافیایی محلی و منطقه‏ای ‏‏بود و تعلق به یک شهر و احیاناً استان داشتند.
نشریات مذهبی از جمله آیین اسلام، پرچم اسلام، و دنیای اسلام، نوردانش و... و حتی روزنامه اطلاعات از مهمترین ابزار ارتباطی شبکه گسترده تعامل و پیام‏رسانی نیروهای مذهبی محسوب می‏شد؛ در عصری که رسانه‏ها‏‏ی مدرن‏تر در اختیار دستگاه‏های دولتی یا رقبای آنها مثل حزب توده و بهائیت بود. این نشریات مذهبی بودند که وسیله ارتباطی و اطلاع رسانی شبکه مذکور را فراهم می‏کرد. غالباً اخبار،گزارش‏ها‏‏، فعالیت‏ها‏‏، موضع‏گیری‏ها‏‏ی گروه‏های مذهبی از طریق این نشریات اطلاع‏رسانی می‏شد و سپس به واسطه مخابره تلگراف به مقامات مربوطه یا صدور اعلامیه و بیانیه و... در سطوح مختلف توده‏ها‏‏ بازتاب یافته و در نهایت از طریق برگزاری اعتراضات و گاه راهپیمایی‏ها‏‏ی عمومی باز خورد پیدا می‏کرد.

ب-فعالیت‏ها‏‏ی نیروهای مذهبی مشهد:
براساس قابلیت‏ها‏‏ی فوق الذکر، می‏‏توان مشهد را به عنوان یک نمونه کارآمد در خصوص بهره‏برداری از این ظرفیت‏ها‏‏ی اجتماعی برشمرد. در واقع می‏‏توان هر چهار قابلیت مذکور را در خلال فعالیت نیروهای مذهبی مشهد مورد شناسایی و بازکاوی قرار داد. کما این که بعد از سقوط رضاشاه در شهریور 1320، در خراسان نیز همچون سایر نقاط کشور، هیأت‏ها‏‏ و گروه‏های مذهبی بعلاوه تشکل‏ها‏‏ و محاقل سیاسی چندی تشکیل شدند. حوزه علمیه مشهد با توجه به ضربات و خسارات فراوانی که در پی وقوع قیام مسجد گوهرشاد در سال 1314 متحمل شد و مدرسان برجسته آن تبعید یا خانه‏نشین شده و مدارس دینی به دولت، بازاریان یا آستان قدس رضوی واگذار گردید، تا مدت‏ها ‏‏بعد از شهریور 20 نتوانست، جایگاه خود را دوباره باز یابد و رهبری جریان‏ها‏‏ی فکری حتی جریان‏ها‏‏ی مذهبی را به عهده بگیرد. لذا تا مدتی طولانی تشکل‏ها‏‏ی مذهبی خود جوش و گاه به شکل و شمایل هیأتها و گروه‏های سیاسی، پیشقراول جریان‏ها‏‏ی عمده فکری مشهد بودند. ناگفته پیداست که در خلا فکری مذکور، احزاب و گروه‏های سیاسی غیرمذهبی همچون حزب توده نیز فرصت تبلیغ و یارگیری از مردم را بدست آورد. لذا فضای فکری مشهد را در آن دوران می‏‏توان فضای تعامل‏ها‏‏‏ها‏‏ و تقابل‏ها‏‏ نامید. حوزه،‌ دانشگاه، تشکل‏ها‏‏ی سیاسی- مذهبی، محافل دینی از زمره خاستگاه‏های فکری‏اند‏‏یشه ورزان تاثیر گذار مشهد بود. با بازکاوی نقش یکی از این تشکل‏ها‏‏-کانون نشر حقایق اسلامی- شاید بتوان بخشی از ابعاد ، عمق و گستردگی این جریانات را آشکار ساخت.
گفتنی است که زمینه‏ها‏‏ی شکل‏گیری کانون به فعالیت‏ها‏‏ی حزب توده در مشهد برمی‏گشت. شاید بتوان قدرتمندترین جریان فکری فعال آغاز دهه بیست در مشهد را، فعالیت جریان کمونیستی در قالب حزب توده تلقی کرد. عوامل این امر علاوه بر همجواری استان پهناور خراسان با کشور حامی کمونیسم یعنی شوروی و حمایت پنهان و آشکار آن کشور از حزب مذکور، می‏باید در فضای اجتماعی و اقتصادی وقت خراسان جستجو کرد. سلطه نظام خان‏خوانی در مناطق روستایی از یک سو و افزایش کارگران کارخانجات و کارگاه‏های صنعتی و تولیدی از سوی دیگر که منجر به ظهور طبقه جدید کارگر شده بود، زمینه‏ها‏‏ی استقبال از تبلیغات کمونیستی و رشد و گسترش آن حزب را فراهم کرد. به طوری که در همان یکی دو سال نخست فعالیت‏ها‏‏ی آن، تعداد زیادی از اقشار مختلف مردم مشهد و حتی شهرستان‏ها‏‏ جذب حزب مذکور شدند. چنانچه نقل است، گستردکی و نفوذ در اواخر سال 1322 در مشهد به گونه‏ای ‏‏بود که وقتی آیت‏الله‏العظمی حاج‏آقا حسین قمی، تبعیدی آستانه قیام مسجد گوهرشاد در سال 1314 عتبات، به مشهد مراجعت کرد، چند صباحی بیشتر نماند و مجدداً به عراق عزیمت نمود. براین اساس برخی مؤلفه‏ها‏‏ی تحرک و گسترش و حتی تنوع فعالیت‏ها‏‏ی نیروهای مذهبی مشهد به شرح ذیل قابل بررسی هستند:

1-حزب توده، عامل تحرک نیروهای مذهبی مشهد:
چنین به نظر می‏رسد که دغدغه گسترش حزب توده نه تنها برای نیروهای مذهبی مشهد بلکه برای دست‏اند‏‏رکاران حکومتی در خراسان ‏‏نیز وجود داشت. همین نکته مشترک آن دو جریان را به فکر چاره‏اند‏‏یشی‏ اند‏‏اخت. آنان مهمترین راهکار مقابله با رشد روزافزون حزب توده را، در احیای سریع حوزه علمیه مشهد یافتند. آن حوزه که در پی قیام مسجد گوهرشاد و تبعید مدرسان آن و به خصوص واگذاری مدارس دینی مشهد به آستان قدس یا اداره فرهنگ وقت به اغما رفته بود، اینک احیای مجدد آن با خواست دولت و تدبیر آیت‏الله میرزااحمد کفائی، در دستور کار قرار گرفت. آیت‏الله با فراخوان مدرسان تبعیدی و برخی علمای دیگر از یک سو و باز پس گرفتن مدارس دینی از سوی دیگر در‏اند‏‏ک مدتی موفق شد، حوزه علمیه مشهد را سرو سامان دهد. اما این تدبیر برای مقابله با حزب توده کارساز نبود، لازم می‏نمود که برای این منظور توده‏ها‏‏ی مذهبی را به عرصه سیاست کشاند. از این رو تحت حمایت دستگاه‏های دولتی به خصوص آستان قدس رضوی، تشکیل ده‏ها، بلکه صدها هیأت مذهبی در دستور کار قرار گرفت. بازار یان و اصناف معمولا ارتباط تنگاتنگی با هیأتها داشتند، غالب هیأتها در پوشش صنوف مختلف توزیعی و تولیدی شکل گرفت. تعداد بی‏شماری هیأت نیز در محلات مختلف شهر به خصوص مناطق سنتی و مذهبی تشکیل گردید. به طوری که در مدت یکی دو سال هیأت‏های مذکور با یارگیری از توده‏ها‏‏ی مذهبی، جمعیت عظیمی در تقابل با حزب توده سازماندهی کردند. در چنین شرایطی هر وقت حزب توده فراخوان تظاهرات می‏داد، متقابلاً هیأت‏ها نیز به خیابان‏ها ریخته و با توده‏ای‏‏ها درگیر می‏شدند. به تدریج اوضاع به نفع مشترک دستگاه‏های دولتی و نیروهای مذهبی رقم خورد.
البته این همکاری در دراز مدت برای نیروهای مذهبی به خصوص حوزه علمیه مشهد و آیت‏الله کفائی و سایر مدرسین وعلما چندان خوشایند نبود. کما اینکه در این معامله، حوزه استقلال خود را از دست داد و علاوه بر آن جریان سنتی نیروهای مذهبی اعم از علماء، مدرسین حوزوی، هیأت‏ها و... تحت سیطره آستان قدس قرار گرفتند. ناگفته پیداست که هر چند حضور عناصر لوطی‎منش در هیأت‏ها، برای مقابله و درگیری با توده‏ای ‏‏ها، اجتناب ناپذیر می‏نمود، اما همین امر، انسجام درونی هیأتها را کاهش داد و آنها را بیش از بیش به سوی وابستگی و حتی عوام گرایی سوق داد. به طوری که سران آنها در بزنگاه‏های تاریخی مهمی چون وقایع بعد از کودتای 28 مرداد 32 و همچنین 15 خرداد 42 همچون بازیچه‏ای ‏‏به عنوان عامل فشار دستگاه‏های امنیتی و انتظامی ایفای نقش کردند.

2-کانون نشر حقایق اسلامی، رویکردی نوگرایانه در میان نیروهای مذهبی:
‏‏ ‏‏در چنین شرایطی برخی نیروهای مذهبی نوگرا، در صدد ایجاد تشکل‏ها‏‏ی مستقل بر آمدند. استاد محمدتقی شریعتی را می‏توان از پیشقراولان این رویکرد قلمداد کرد. هرچند یکی از دغدغه‏ها‏‏ی مهم استاد مقابله با حزب توده بود، اما تشکل وی یعنی «کانون نشر حقایق اسلامی»، سرنوشتی کاملاً متفاوت با سایر جریانات مذهبی از جمله جریان مذکور یافت. این جریان در حمایت از ملی شدن نفت و بعد از کودتا در نهضت مقاومت ملی و حتی بعدها نهضت آزادی ایران گام برداشت و در مجموع جریانی نوگرا در مشهد تلقی می‏شد. برهمین اساس است که باید مولفه دومی را نیز برای تشکیل کانون در نظر گرفت و آن جایگاه «کانون نشر حقایق اسلامی» به خصوص خود استاد محمدتقی شریعتی برای مبارزه با اعمال خرافاتی در مشهد بود. چنان که در یک ماه محرم، در خلال مراسم سوگواری تاسوعا و عاشورا، ترتیبی فراهم کرد که به جای حرکت جمعیت به صورت دسته‏ها‏‏ی سینه‏زنی یا زنجیرزنی، تعدادی از دانش‏آموزان و دانشجویان عضو کانون، شعارهای سیاسی و از جمله سخنانی از امام حسین(ع) را در صف‏ها‏‏ی منظم و در سطح خیابان‏های شهر حمل کنند. (۱) ناگفته نماند که در فضای سنتی مشهد، که از آن سال‏ها حرکت دستجات و هیأت‏های مذهبی معمولاً همراه با قمه زدن، قفل و سوزن به پوست بدن آویزان کردن، نعش حمل کردن، شبیه راه‏اند‏‏اختن، شتر ‏‏و حجله همراه دسته حرکت دادن و... بود، این اقدام کانون به نوعی تابوشکنی و سنت شکنی بزرگ تلقی می‏شد.
چنان که گذشت این تشکل در فعالیت‏ها‏‏ی خود، روشی نوگرایانه داشت، در خصوص مبانی این رویکرد، براساس مقاله‏ای ‏‏منتشره از سوی کانون آمده است: «اسلام که دین یکتاپرستی، دین اخلاق، دین کامل و اجتماعی است و با هر گونه شرک و بت پرستی، مفاسد اخلاق و جهد و نادانی، ریاست و جاه طلبی، نفاق و بی‏هدفی مخالف است.»(۲)
چنین به نظر می‏رسد که در این دوره، گروه‏های مذهبی در وهله نخست تأکید بیشتری بر بیان مبانی و مسایل عقیدتی داشتند سپس بر گرایش اجتماعی تأکید می‏کردند. این رویکرد در حالی بود که در آن دوره حاکمیت گرایشات سوسیالیستی و گروه‏های چپ بلامنازع بود. چنان که کانون نشر حقایق اسلامی در بیانیه‏ای، با اشاره به: «بیست سال غافل از دین، غافل از هرگونه عقاید مذهبی و دستورات اسلامی[دوره رضاشاه] و درنتیجه توسری خوردن و مورد طعنی دشمنان» قرارگرفتن، عقب ماندن کشور از کاروان تمدن اسلامی را یادآوری کرده و بازگشت به آن تمدن را هدف خود ذکر کرده است.(۳)

3-مشهد، معرکه جهان بینی‏ها‏‏:
ناگفته پیداست شهر مذهبی و زیارتی نظیر مشهد در فضای باز سیاسی می‏‏تواند به سرعت به عنوان مرکز ثقل فعالیت نیروهای مذهبی قرار گیرد. حرم امام رضا(ع)، امکانات تشکیلات آستان قدس رضوی، تولیت آستانه، حوزه علمیه و مدارس دینی، محافل و مراکز آموزشی، مراجع تقلید، خاندان‏ها‏‏ی علماء، حمایت‏ها‏‏ی مالی بازاریان، روحیات سنتی اهالی و بالاخره گسترش فعالیت نحله‏ها‏‏ی فکری رقیب اعم از جدید و قدیم، رواج نواندیش دینی و ده‏ها عامل دیگر از زمره علل و زمینه‏ها‏‏ی تشکل یابی و گسترش فعالیت‏ها‏‏ی نیروهای مذهبی در مشهد در این دوره بودند. به طوری که گزارشی حاکی است که در سال 1327 در مشهد 80 ‏‏انجمن دینی فعالیت می‏کردند که غالباً به جهت اشتراک اهداف و برنامه مبارزاتی، با یکدیگر مرتبط بودند. (۴) فعالیت این تشکل‏ها‏‏ و عرصه‏ها‏‏ی فعالیتی آنها از فرهنگ و سیاست گرفته تا امور اجتماعی را شامل می‏‏شد.
البته برخی جریان‏ها‏‏ی فکری سنت‏گرا پیشتاز بودند. از آن جمله جریان سنتی میرزامهدی اصفهانی که شاگردش آیت‏الله شیخ مجتبی قزوینی و انبوه طرفداران ضدفلسفی ایشان، آن را هدایت می‏کردند، در تقابل با ‏اند‏‏یشه‏ها‏‏ی نوگرایانه آیت‏الله میلانی قرار داشت؛ مرجع تقلیدی که از نیمه دوم دهه سی در مشهد مستقر شد. کما این که انجمن حجتیه هم که توسط واعظی به نام حلبی به منظور مقابله با تبلیغات بهاییت شکل گرفت، با تمرکز بر مهدویت، خارج از عرصه سیاست و مبارزه ایفای نقش کرد و غالباً با نیرهای انقلابی دهه چهل و پنجاه چالش داشت. در این میان جریان فکری متأثر از طاهر احمدزاده و فرزندان وی نیز حائز اهمیت است. کما این که نقش گروه احمدزاده-پویان در تشکیل چریک‏ها‏‏ی فدایی خلق اواخر دهه چهل بی‏تاثیر از این جریان نبود. سایر جریانات دیگر فکری نظیر دکتر علی شریعتی و طرفداران غالباً دانشگاهی ایشان، جریان طرفداران نهضت امام که توسط برخی وعاظ انقلابی هدایت می‏شد. همچنین برخی جریانات تقلیدی متاثر از مراجع حوزه نجف، قم و نمایندگان وجوه شرعیه آنان در مشهد، که توسط برخی خاندان‏ها‏‏ی علمای برجسته هدایت می‏شد، و بالاخره برخی نشریات و نویسندگان مذهبی که در ذیل جریانات مذهبی فعالیت می‏کردند، حاکی از رونق بازار فعالیت‏ها‏‏ی فکری و مذهبی در مشهد دوران پهلوی دوم است‏‏. ‏‏
در این میان فعالیت برخی تشکل‏ها‏‏ از اهمیت و گستردکی خاصی برخوردار بود. از آن جمله «انجمن پیروان قرآن» را می‏‏توان نام برد که در مرامنامه و اعلامیه‏ها‏‏ی صادره خود بر پیروی از فقها تأکید می‏ورزید. انجمن پیروان قرآن که در سال 1323 به همت مرحوم حاج علی اصغر چراغچی باشی معروف به عابدزاده تشکیل شد: «تشویق و ترغیب جوانان به دینداری، ناموس‏پرستی و دفاع از میهن، حفظ حقوق خود و جامعه، وادار نمودن جامعه به پیروی از علما و فقهای اثنی عشریه» را سرلوحه برنامه‏ها‏‏ی خود قرار داد.(۵) در یک معرفی مختصر، عابدزاده را می‏توان مردی دیندار، زاهد پیشه، سخنور مذهبی، علاقمند و مروج دین، و فردی پر نیرو و با اراده در این راه معرفی کرد، که میراث مهم او «مهدیه» بود. عابدزاده و انجمنش با حمایت توده‏ها‏‏ و بازاریان به سرعت شعب مختلفی از مهدیه را در مشهد و حتی بعدها در برخی شهرها راه‏اند‏‏ازی کردند. بناهای جدید در مشهد را نیز با انتساب به ائمه اطهار نام گذاری نمود. از آن جمله: ‏‏عسکریه در خیابان سفلی، نقویه در خیابان امام رضا(ع)، جوادیه در خیابان طبرسی، کاظمیه در خیابان علیا، جعفریه در خیابان سفلی، باقریه در خیابان امام رضا(ع)، سجادیه در خیابان خواجه ربیع، حسینیه در ‏‏ایستگاه سراب، حسنیه در محله سرشور، فاطمیه در خیابان سفلی و ‏‏علویه در خیابان مطهری جنوبی. ناگفته نماند که احداث دو بنای دیگر به نام‏ها‏‏ی«محمدیه» و «رضویه» که بنا بود با وسعت بیشتری احداث گردد، با ممانعت ساواک ناتمام ماند. چنانچه بعدها چندین مهدیه نیز با الهام از بناهای ایشان در تهران و برخی شهرهای دیگر احداث گردید. ایشان در نظر داشت مراسم جشن ولادت و عزاداری هر یک از معصومین را در همان بنای ویژه آن معصوم برگزار کند. ناگفته نماند که مهدیه یکی از مراکز عمده حمایت از نهضت ملی نفت به خصوص پشتیبانی از مواضع آیت‏الله کاشانی بود. کما این که به همت عابدزاده، محمدتقی شریعتی و سران سایر تشکل‏ها‏‏ی مذهبی مشهد بود که در خلال همین تکاپوها، چندین گروه جهت هماهنگی در انتخابات دوره هفدهم مجلس با هم ائتلاف نموده و «جمعیت‏ها‏‏ی موتلف اسلامی» را تشکیل دادند.
با عنایت به چنین فضای فکری متناقض و متنوعی از جریانات فکری در مشهد، که در هیچ یک از شهرهاو مناطق کشور تالی ندارد، به نظر می‏رسد، زمان آن فرارسیده که در قالب یک پژوهش گسترده، ماهیت و عملکرد آنها مورد بازکاوی قرار گیرد. از این روی شاید بتوان وضعیت فکری مشهد را به معرکه‏ای ‏‏از جهان بینی‏ها‏‏ قیاس کرد، به طوری که ادعا نمود، بسیاری از جریانات فکری کشور در این دوره از مشهد نشأت و سپس در سایر شهرها و کل کشور گسترش پیدا کرده است.


۱- آرشیو مرکز اسناد نخست وزیری، ش پرونده41707
۲- هفته نامه دنیای اسلام، ش79، 12آذر 1326، ص3
۳- هفته نامه دنیای اسلام، ش81، 26آذر1326، صص2-1
۴- هفته نامه پرچم اسلام، ش106، 10تیر 1327، ص3.
۵- هفته نامه دنیای اسلام، ش 16، 17 تیر 1323، ص6.



رحیم روح بخش
roohbakhsh1965@yahoo.com



 
تعداد بازدید: 5584


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.