نکاتی در باب نقش تاریخ شفاهی در مطالعات شهری با توجه بر اهمیت آن در نگارش تاریخ معاصر ایران

جعفر گلشن روغنی


پژوهشگران عرصه تاریخ شفاهی، کم و بیش بر این نظرند که اگرچه مفهوم تاریخ شفاهی و به کارگیری این شیوه درک تاریخ، از گذشته‌های دور همواره وجود و حضور داشته و از سوی مورخان و نویسندگان که خود شاهد قضایا و تاریخ زمانه بوده و از اخبار دیگر شاهدان و حاضران نیز برای نگارش اثر خویش بهره می‌جسته‌اند، برای ثبت هرچه بهتر و دقیقتر رخدادها و تحولات تاریخی به کار گرفته می شده است،‌ با وجود این چندی است تاریخ شفاهی با معنا و مفهوم ماده خام و داده اطلاعاتی و بهره‌گیری از آن در نگارش تاریخ معاصر، عجین و پیوسته شده است به نحوی که در اذهان بسیاری از پژوهشگران و مورخان، این دو را نمی‌توان از یکدیگر جدا ساخت. شاید دلیل عمدة این به هم پیوستگی و جداناشدگی تاریخ شفاهی و تاریخ معاصر، زائیدگی جدید و نوزایش این مفهوم و این شیوة تاریخنگاری در گستره جهانی و خاصه ایران‌زمین است به شکلی که حتی به جرأت می‌توان گفت: این امر بیشتر مربوط به سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران است که به تبعیت از موج فراایرانی و متأثر از سرزمین‌های امریکا و کشورهای اروپایی، در ایران شکل گرفت و معنا و مفهوم و جایگاه یافت. آنگاه نویسندگان و پژوهشگران برای انجام هرچه بهتر پژوهشهای خویش از آن بهره گرفتند و مورخان برای درک بهتر فضا و مکان و زمان در تاریخ بدان تمسک جستند و در نهایت نهادها و مؤسسات تحقیقاتی و پژوهشی، متولیان گسترش آن در جامعه گشتند و به صورت عملی و برنامه‌ریزی شده در فراگیر ساختن از طریق به کارگیری آن، مخصوصاً تهیه و تنظیم آرشیوهای صوتی و تصویری متعدد، سعی وافر و فراوان نمودند. بدان حد که می‌توان حضور فعال و ملموس تاریخ شفاهی و به نوعی لزوم و ضرورت توجه بدان را در میان تاریخ‌پژوهان به انحاء‌ مختلف درک و احساس نمود. حاصل این سخنان این است که نحوة ورود این روش جدید در مطالعات تاریخی و شیوة نو شناخته در انجام مطالعات تاریخی و در نهایت نگارش نوشته‌های تاریخی، به نوعی با تاریخ معاصر ایران پیوستگی و وابستگی یافته است بدان‌ حد که ظاهراً جزء‌ لاینفک و ناگسستنی آن گشته است. در این مقال جای سخن نیست که چرا این پیوستگی بوجود آمد، اما همین‌قدر اشاره می‌نمایم که شاید، به کارگیری این روش در خارج از کشور برای ثبت و نشر خاطرات شخصیت‌های ایرانی مهاجر به کشورهای غربی درپی پیروزی انقلاب اسلامی، همچون فعالیت حبیب لاجوردی در دانشگاه هاروارد، می‌تواند یکی ازعلت‌های آن باشد. اما مهم این موضوع است که به هر ترتیب (درست یا غلط) این مسئله به گونه‌ای در اذهان حک شده است که تاریخ شفاهی یعنی روشی برای ثبت تاریخ معاصر ایران و نگارش‌ تاریخ معاصر ایران درگرو به کارگیری و بهره‌گیری از تاریخ شفاهی.


به هر ترتیب باتوجه به نکته و مسأله یادشده (به هم‌پیوستگی تاریخ معاصر با تاریخ شفاهی) می‌توان چنین نتیجه گرفت که در میان این فضای پرهیاهو و جنجالِ انباشتِ داده‌ها و اطلاعات مختلف و متفاوت موجود که به گونه‌ای پژوهشگر و مورخ را در معرض بمباران اطلاعاتی قرار می‌دهد، برای آنکه بتوان به نحو احسن و به شیوة هرچه پسندیده‌تر، واقعی‌تر و عینی‌تر تاریخ معاصر این مرز و بوم را به رشتة تحریر درآوریم در بهره‌گیری از تاریخ شفاهی و شیوه‌ها و ترفندهای به کارگیری و انجام آن در این زمینه ناگزیریم . زیرا علاوه بر این که به نحوی ما را از بمباران اطلاعاتی بیرون برده و از هیاهوها و جنجال‌ها و سر و صداهای موجود به‌خصوص نوشته‌های روزنامه‌نگارانه و نگارشهای وب‌گاهی و وبلاگی اینترنتی در امان می‌سازد و ذهنی منظم و هدفمند و آرام برای انجام کار علمی فراهم می‌آورد، فضاهای جدید و محیط‌های تازه، همراه با داده‌ها و اطلاعات بسیار ذی‌قیمت و کمیاب ارزانی می‌نماید که بسیار ارزشمند و گرانقدرند و تنها محققان و مورخان و پژوهشگران عرصة تاریخ به ارزش آنها آگاه و واقفند.

اطلاعاتی که از لابه‌لای صفحات اذهان و یادهای مردمان خرد و کلان، پیر و جوان، فقیر و غنی، رئیس و مرئوس، استاد و شاگرد، زن و مرد و دختر و پسر و دیگر اجزاء‌ جامعه بشری با کمک تاریخ شفاهی به دست می‌آیند و بسیاری از زوایای ناپیدا و نامشخص و تاریک و ناروشن گوشه‌گوشة این سرزمین را روشن و معلوم و واضح می‌سازند. لزوم و ضرورت بهره‌گیری از تاریخ شفاهی برای نگارش تاریخ معاصر ایران آنگاه اهمیت و جایگاه ویژه‌تری می‌یابد که متوجه این مسأله باشیم که صرفنظر از سه رکن اساسی مهم بخش جمع‌آوری اطلاعات در هر پژوهش تاریخ معاصر که کتب و نشریات و اسناد باشد، تاریخ شفاهی و ابزارکسب مواد خام آن یعنی اطلاعات صوتی و تصویری وحتی پرسش وپاسخهای مکتوب می‌تواند رکن چهارمی نیز برای گردآوری اطلاعات پژوهشهای تاریخ معاصر به حساب آید و مقوّم و استواربخش سه رکن دیگر برای هر پژوهش تاریخی گردد. این اهمیت آنگاه جلوة‌ بیشتری می‌یابد که بدین مسئله توجه داشته باشیم که کتابها بیشتر به شکلی ابتدا از صافیِ سانسور و تأیید حاکمیت زمانه گذشته‌اند سپس به عرصة عمومی رسیده‌اند و این امر خود می‌تواند عاملی بر تضعیف محتوای آنها گردد. در باب نشریات و اسناد هم، تا حدودی می‌توان به همین نحو سخن گفت. براین اساس می توان چنین نتیجه گرفت که حجم داده‌های موافق سیاست و رفتار و گفتمان و دیدگاه غالب حاکمیت نسبت به اطلاعات مخالف، بسیار بیشتر است و در واقع به گونه‌ای است که گویی سه رکن اصلی اطلاعات در تاریخ معاصر ایران بیشتر موافق و بازتاب‌گر ذهن و نظر و اندیشه و کارکرد و سیاست حاکمیت زمانة خویش هستند تا دربردارندة واقعیت‌ها و عینیت‌های تاریخی نهفته در دل مردمان زیست‌کننده در آن.

به بیان دیگر از میان سه رکن یادشده، در قیاس با اطلاعات موافق و رسمی و تأییدشده از سوی حاکمیت‌ها، کمتر می‌توان داده‌های مخالف سیاست و سیستم حاکمیت زمانه در برهه‌ها و دهه‌های مختلف تاریخ معاصر ایران، به دست آورد. اما با بهره‌گیری از اطلاعاتی که نه به صورت کتاب و نشریه و نه به صورت سند و برگة امضا شده باشد یعنی اطلاعاتی که به صورت صوتی و تصویری یا پرسش و پاسخ مکتوب توسط مصاحبه‌گر در یک حرکت فعالانه و در جهت تبیین موضوع و مطلبی خاص، به دست آمده و تهیه شده باشد، می‌توان به بخشی از این اطلاعات مخالف ناموجود در متن کتابها و نشریات و اسناد دست یافت و از آن بهره کافی برد. البته لازم به ذکر است که الزاماً تاریخ معاصر ایران سخن مخالفِ حاکمیتِ زمانه گفتن و بر اساس آن تاریخ نوشتن و هرآنچه علمی و رسمی بود ناراست و مردود دانستن و ناواقعی شمردن نیست، بلکه واضح است که این اطلاعات ناموافق به پژوهشگر تاریخ که در صدد است از زوایای مختلف به قضایا بنگرد و تاریخی مطلوب و شایسته با رعایت اصول علمی و صحیح به رشتة تحریر درآورد، یاری می‌رساند تا از یکسویه‌نگری و یک جانبه‌نگری و نگرش طرفدارانه، به دورگردد و به درک و فهم واقعیتی که در زمانه بوده است نزدیک گرداند. به او کمک می‌رساند تا با احساس هرچه دقیقتر و لمس درست‌تر فضا و مکان و زمان ؛ خود را درگیرِ کُنه و بطن جامعه و حوادث و رخدادها و محیط کلی ایران زمین در تاریخ معاصر سازد و پس از گذشت سالها و دهه‌ها، دوباره از ورای دهه‌هایی چند، دورة مورد نظر را دیده و لمس کرده و احساس نماید، آنچنانکه گویی در آن زمانه زیست می‌نماید. هم‌چنین این قدرت و بضاعت و توانایی را هم به پژوهشگر و مورخ می‌دهد که به هر مسئله و قضیه‌ای از یک سو و منظر نظر نیفکند، یعنی به‌گونه‌ای باشد که به قول آرنولد توین‌بی، مورخ از هر دو سو به ماجرا بنگرد. یعنی تاریخ را فقط تاریخ در خدمت فاتحان نبیند.  بلکه از دیگر سو هم بدان نظر اندازد(1). به عنوان مثال در قضایای سرکوب عشایر فارس تنها از منظر حاکمیت محمدرضا پهلوی آن را در نیابد بلکه از منظر جامعة عشایری و شخصی که در آن جریان حضور داشته است هم، به ماجرا و دلایل وقوع آن بپردازد. بدین‌ترتیب، به قولی هم سخن و نگاهِ فاتح را دارد و هم موضع و منظر مفتوح را. نمونة دیگر این‌که، در بررسی واقعة تیراندازی به شاه در 15 بهمن 1327 ، به فضای ذهنی و فکری و عملیاتی رژیم پهلوی در این ماجرا وارد شده و به چگونگی رفتار آن‌ها با قضیه و نحوة برخورد رژیم را با عامل تیراندازی ودر ادامه صدور دستور انحلال حزب توده توجه نماید. از سوی دیگر هم، خود را در مقام تیرانداز، متهمین ماجرا و اعضای حزب توده قرار داده و کاملاً از اطلاعات و اخبار موجود برای ورود به دنیای ذهنی و فکری و عملیاتی آنها و توجیهات و برنامه‌های آنها در این ماجرا بهره‌مند شود. به بیان دیگر هم در مقام متهم و هم در مقام شاکی خود را قرار داده تا تاریخ معاصر ایران را به نحو دقیق و به دور از حب و بغض‌ها دریابد .البته برای رسیدن به این جایگاهِ سخت و پرمشقت و حتی ورود به فضای شاکی و متهم، تاریخ شفاهی و داده‌ها و مواد خام اطلاعاتی آن کمک بسیار شایسته و بایسته‌ای خواهد بود.

اما برای دستیابی به چنین ذهنیتی از تاریخ معاصر ایران و در نهایت نگارش چنین تاریخ ارزشمند و گرانقدری که یقیناً‌ بسیار سخت و طاقت‌فرسا و پرکار خواهد بود، لازم و ضروری است که حتماً به چند نکته مهم و اساسی توجه شود. توجه به این نکات اگرچه معطوف به شیوة بهره‌گیری از اطلاعات در سه رکن دیگر هم هست که پژوهشگر و تاریخنگار سهمی در تنظیم و تهیة اصل آنها ندارد بلکه فقط آنها را از لابه‌لای دریای مدارک و اسناد و اطلاعات بیرون می کشد، اما با وجود این توجه و عنایت ویژه به این نکات در بحث رکن چهارم یعنی تاریخ شفاهی بسیار می‌تواند با اهمیت‌تر، مؤثرتر و کارآمدتر باشد، مخصوصا‌ً‌ از آن جهت که پژوهشگر و تاریخنگار، در این کار نقش مصاحبه‌گر را هم ایفا می کند. بنابراین در بخشی از چگونگی تنظیم و تهیة اطلاعات ومیزان قوت و ضعف و کیفیت و کمیت آن عملاً دخیل می شود. از اینرو چندنکتهزیر می‌تواند توانایی‌های او را در گردآوری اطلاعات از طریق تاریخ شفاهی، برای نوشتن تاریخ معاصر افزون‌تر سازد و او را به سلاحهای مختلف مسلح گرداند. حال نکات مهم و اساسی به شرح زیر است:

1. شناخت تاریخ‌پژوه از تاریخ و تعریفی که از آن برای کار خویش ارائه می‌دهد، نقش بسیار مؤثری در دستیابی به نتیجه مطلوب و کیفیت حداکثری نتیجة کار، خواهد داشت. بدین‌ترتیب که در مرحلة نخست، این دایرة ذهنی و روحی و فکری او از تاریخ است که به وی فضای جولان تحقیقاتی در میان اسناد و مدارک را می‌دهد. یعنی پس از آن که در پژوهش خویش موضوع و مسئله‌ای را مد نظر قرار داد، تعریف او از علم تاریخ و نگاهش به این علم، نقش اصلی در موفقیت وی در نتیجه‌گیری، از طریق انجام صحیح و درست پژوهش را ایفا خواهد کرد. از اینرو چنانچه تعریف و شناخت دقیقی از این علم داشته باشد می‌تواند به عمق موضوع مورد تحقیق و پژوهش نفوذ کند و علاوه بر بررسی و درک و تحلیل ظاهری، با غور در لایه‌ها و بطون مسئله، واکاوی عمیق و تحلیل‌های ژرف‌کاوانه ارائه دهد و در نتیجه جوانب مختلف و زاویای گوناگون و قشرهای تودرتوی آن را دریابد. یعنی شناخت و تعریف هر پژوهشگر تاریخ از این علم سهم مؤثری در سطح تحلیل و ساختار پژوهش ایفا می کند و در نتیجه میزان کامیابی هر پژوهشگر و کیفیت محتوایی هر اثر تاریخی نیز، متأثر از این امر است. حال در تاریخ شفاهی و بهره‌گیری از ابزار آن یعنی مصاحبة فعال و موضوع‌بندی شده و تاریخی، این مسئله از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد گشت. زیرا شناخت پژوهشگر تاریخنگار که در مقام مصاحبه‌گر هم قرار می‌گیرد، نقش مهمی را در ایجاد پرسش و میزان و مقدار و کیفیت آن و در مقابل پاسخگویی مصاحبه‌شونده بازی خواهد کرد. این شناخت و دایرة  تعریف و محدودة درک تاریخی مصاحبه‌گر است که به او اجازه می‌دهد تا در طرح سؤالات دقت‌نظر کافی داشته باشد و از دیدگاهها و چشم‌اندازهای مختلف به موضوع نظر افکنده و مصاحبه‌شونده را برای دریافت جوابها و پاسخ‌های مورد نیاز، مورد پرسش و سئوالهای گوناگون و متنوع و هدفمند قرار دهد. به معنای دقیق‌تر هر قدر مصاحبه‌گر با مقوله‌هایی همچون فلسفة تاریخ، روش تحقیق در تاریخ و مکتب‌های تاریخنگاری و شیوه‌های تاریخنگری آشنا باشد، بهتر و موشکافانه و همه‌جانبه‌نگرتر می‌تواند در مصاحبه ایفای نقش کند و پاسخ‌های مختلف و مفید و واقعی ‌تر و دقیق‌تری به دست آورد که در نتیجة آن تحلیل‌ها و اطلاعات عمیق‌تر و درست‌تری به دست خواهد آورد.

از اینرو با توجه به درک این اهمیت یعنی شناخت هرچه عمیق‌تر و بهتر از تاریخ و مسائل مربوط به آن، بایسته و شایسته‌است که پژوهشگر مصاحبه‌گر در بحث تاریخ شفاهی که قصد نگارش تاریخ معاصر ایران را دارد، به این موضوع نظر و نگاه کافی بیندازد. بر این اساس، به نظر راقم این سطور، تاریخ معاصر ایران به صورت کامل و جامع و البته دقیق و مستند نوشته نخواهد شد مگر آنکه به جنبه‌های مختلف زندگی مردم ایران در زمینه‌های مختلف توجه کافی شود و اخبار و اطلاعات آن جمع‌آوری و سپس تنظیم و تحلیل گردد. حال سخن بر سر این است که جنبه‌های گوناگون و مختلف زندگی ایرانی در تاریخ معاصر چیست و چگونه می‌توان بدان آگاه شد و مصادیق آن را یافت. جواب و پاسخ هم می‌تواند در گرو نگاه ما به علم تاریخ و مفهوم و معنای آن باشد. بنابراین برای دریافت پاسخ مناسب می‌توان به سراغ مکتبهای تاریخنگاری از جمله مکتب آنال رفت که مولود و زادة اندیشة تاریخنگاران فرانسوی دهه‌های آغازین قرن بیستم میلادی‌است. مکتبی که قید و بندهای بسته شده برپای تاریخنگاران فرانسوی را گسست و آنها را برای فهم و درک عمیق‌تر و بهتر و مناسب‌تر دورانهای مختلف زندگی بشری رها ساخت. این تاریخنگاران نیز با کنار نهادن و ناکارا شمردن شیوه‌های تاریخنگاری مرسوم زمانه، برای درک و فهم و سپس نگارش تاریخ سرزمینشان در اعصار مختلف، به تعمق و ژرف‌نگری در ابعاد مختلف زندگانی مردم پرداختند و وجوه آن را گسترده کرده و با دیگر علومی که به انحاء مختلف حامل و حاوی احوال مردمان بوده‌اند، پیوند برقرار نمودند. بدین‌ترتیب علم تاریخ با علومی همچون علوم اجتماعی و علوم اقتصادی ایجاد رابطه کرد و پیوند یافت و از یک همبستگی در مطالعة گذشته و حال و آینده بشری برخوردار گشت. بدین‌ترتیب علاوه بر توجه به تاریخ مرسوم یعنی همان تاریخ سیاسی و نظامی، توجه به مسائل اقتصادی و شیوه‌های معیشتی و کسب و کار و حرف و پیشه‌ها و روند ایجاد نهادهای اداری و سیستم‌ها و سازمانهای حقوقی به ساحت تاریخنگاری ورود یافت. علاوه بر این، بهره‌گیری از علم جغرافیا، روانشناسی، جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی، مردم ‌شناسی و زیرمجموعه‌های آن نیز، مدنظر قرار گرفت. بدین‌ترتیب تلاش وسیعی به عمل آمد تا هر آنچه می‌تواند پژوهشگر تاریخ را با گذشتة مردمان ، بهتر و دقیق‌تر و عمیق‌تر آشنا سازد، مورد توجه قرارگرفت و به حد کافی و وافی از آن بهره گرفته شد.

بنابراین با شناخت کافی نسبت به یکی از مکتب‌های تاریخنگاری همچون مکتب آنال، مصاحبه‌گر به خوبی می‌تواند با طرح سئوالهای هدفمند و بنیانی و متعدد به پاسخهایی مناسب دست یابد. براساس شناختی که از تاریخ کسب کرده است به گونه‌ای ایجاد پرسش کند که نه تنها تاریخ سیاسی و نظامی واداری وجنبه‌های مختلف آن در باب قضایای مختلف روشن گردد بلکه جنبه‌های متفاوت و متنوع دیگر زندگانی مردم نیز معلوم شود، از اقتصاد و اجتماع و فرهنگ و ادب گرفته تا هنر و مذهب و علم و روحیات و خلقیات و آداب و رسوم و عقاید و افکار و اندیشه‌ها. در حقیقت این شناخت و آگاهی ، به مصاحبه‌گر این توان و دقت نظر را می‌دهد که ابتدا خود اهمیت جنبه‌های مختلف زندگی ایرانی در تاریخ معاصر را درک کند و سپس آنها را نیز از مصاحبه‌شونده‌ها بخواهد و بشنود و دریابد. یعنی ابعاد مختلف و کثیر یک موضوع را از خلال یادها و اذهان و خاطره‌ها، بیرون کشیده و برای پژوهش مورد نظر به کار بندند.

2. پژوهشگر تاریخ معاصر ایران که درصدد است به تحقیق و گردآوری اطلاعات درباره موضوع مورد نظر خویش بپردازد ،آگاه باشد که سرزمین ایران دربردارندة استانها و شهرستانهای بسیاری است که هر کدام برای خویش تاریخی خاص دارند. به بیان و سخن درست‌تر هم تاریخی مستقل و خاص به خود دارند که رقم زنندة وضعیت گذشته و حال آن شهر و شهرستان و استان است و هم تاریخی وابسته دارند ، چرا که همواره در تاریخ گذشته و معاصر ایران، سیاستهای حاکمیت زمانه که از پایتخت منشاء‌ می‌گرفته است در سطح کلان بر جای جای نقاط مختلف ایران به نحوی اجراشده و تاثیر می‌گذاشته است. از اینرو وضعیت سیاست و حاکمیت کلی ایران و جامعة‌ ایرانی بر اجزاء و بخش‌های جزء خویش اثرگذار بوده است. به عنوان نمونه دربارة‌ اقتصاد مردم مشهد در تاریخ معاصر می‌توان گفت که  از یک طرف کاملاً‌ مستقل و مخصوص به خود بوده است و از سوی دیگر نحوة‌ اجرای قانونهای مالیاتی یا انتصاب مقامهای عالیرتبة شهری از جمله حاکم و استاندار و فرماندار و نایب‌التولیة آستان قدس رضوی واحکام صادره از جانب آنان ، بر اقتصاد این مردم اثرگذار بوده است. در حقیقت تاریخ هر شهری هم متأثر از عوامل و علل داخلی و درونی آن شهر است و هم اثرپذیر از عوامل خارجی و غیرداخلی و غیردرونی آن شهر است .بنابراین پژوهشگر تاریخنگارِ مصاحبه‌گر، باید با توجه به این مسئله، پرسش‌ها و سئوالات خویش را طرح نماید تا بتواند به بهترین وجه به نتیجه‌گیری مطلوب در پژوهش دست یابد.

باید متوجه باشد که در چه سطحی اقدام به تحلیل می‌کند. 1 . سطح داخلی که دربردارنده علل و عوامل کاملاً داخلی است و مربوط به وضعیت مردم همان شهر مورد نظر در پژوهش است و از تأثیرپذیری از بیرون و تأثیرگذاری بر بیرون خبری در میان نیست. 2. سطح خارجی به این مفهوم که عوامل خارجی یعنی چه خارج و فراتر از استان و شهرهای مجاور ، و چه کلی و مملکتی و کلان کشوری، عوامل و عللی هستند که بر وضعیت تاریخ آن شهر اثر نهاده است. به عبارت دیگرسطح خارجی مشتمل بر دو جنبه است تاثیری که وضعیت داخلی بر بیرون از آن شهر نهاده است ، هم برشهرهای همجوار و دور و نزدیک و هم بر کل ایران زمین و تاریخ معاصر ایران.دیگری تاثری که از شهرهای اطراف و سیاستهای کلی مملکتی و استانی و غیره می‌پذیرد.

به عنوان نمونه می‌شود وضعیت تبریز در عصر مشروطه را مثال زد که می‌توان هم به وضعیت داخل این شهر در عصر مشروطه توجه نمود که مردم در چه وضعیتی به سر می بردند و انجمن‌های متعدد همچون انجمن تبریز و اسلامیه کانون مسائل بودند و  مشروطه‌طلبان و  مشروعه خواهان درتقابل همدیگر قرار داشتند. هم به وضعیت اثرگذاری انقلاب مشروطه بر تبریز که چه فضایی را رقم زد.بدین شکل که نخست مشروطه که از تهران منشاء‌گرفته بود، آزادی‌خواهان تبریز را مشروطه‌طلب ساخت. سپس حرکت مشروطه‌خواهان تهرانی الگوی حرکت آنها شد و بسیاری از فعالیتها را با الگوپذیری صورت دادند. همچنین به قانون انتخاب نمایندگان برای نخستین دورة مجلس شورای ملی می‌توان اشاره کرد که چه ولوله و غوغا و هیجانی برای مردم تبریز در عصر مشروطیت رقم زد.آنگاه می‌توان به تاثیرگذاری مشروطه‌‌خواهی مردم تبریز بر مردم سایر شهرهای ایران و در نتیجه کل ایران اشاره کرد که چگونه آزادی‌خواهان سراسر ایران مبارزات مشروطه‌طلبی تبریزی‌ها را مورد توجه قرار دادند و سعی در ارتباط با آنها و ابراز همیاری و مشارکت نمودند و در قضایای محاصرة ‌11 ماهة تبریز ابراز همدردی و مساعدت با آنهاعلیه استبدادیان کردند و از طرفی دیگر می‌توان به فعالیت انجمن ایالتی تبریز اشاره کرد که در عصر استبداد به نحوی جایگزین مجلس شورای ملی به توپ بسته شده، گردید و نبض انقلاب مشروطه را به دست گرفت و حرکت ضداستبدادی را که حاصل ‌آن فتح تهران و سقوط محمدعلی شاه را باعث گشت ، رهبری کرده و عهده‌دار شد . و سرانجام در یک کلام، تبریز بخش مهمی از تاریخ ایران در عصر مشروطه را رقم زد.

3. پژوهشگر تاریخنگار که برای کسب اطلاعات بیشتر و درک افزونترتاریخ معاصر ایران به تاریخ شفاهی و ابزار مهم آن مصاحبه تمسک جسته است، واقف بدین‌مسئله باشد که برای نگارش کامل و جامع تاریخ معاصر ایران لازم است تا به صورت کلی و همه جانبه و از فراسوی تعصب ها و قید و بندهای قومی و قبیله‌ای و نژادی و شهری و روستایی، به سراسر سرزمین ایران نظر بیندازد تا بتواند به صورت جامع ،مسائل مورد نظر را هم جستجو و کسب اطلاعات کند و هم از داده‌ها بهره‌گیری و سر آخر اقدام به نگارش نهایی اثر نماید. به سخن دقیقتر نگارش تاریخ معاصر ایران در گرو مطالعة تاریخ جای جای سرزمین ایران و کل این مملکت در تاریخ معاصر است. از استانها و شهرستانها و شهرهای بزرگ و کوچک گرفته تا روستاها و دهکده‌ها و قصبه‌ها و بخشها و دهستانها و کانونهای ریز و درشت این سرزمین. البته متذکر باید شد که در این جا نگارش تاریخ معاصر به سبک و شیوة تاریخنگاری مکتب آنال مد نظراست. هم‌چنین شایستة توجه و یادآوری است که نگارش تاریخ معاصر ایران پیوندی ناگسستنی با جغرافیای ایران برقرار کرده که جدایی‌ناپذیرند.

با توجه به سخنان گفته شده در بندهای 2 و 3 می‌توان چنین نتیجه گرفت که چنانچه پژوهشگر تاریخنگار درصدد است در زمینه موضوعی جزئی از تاریخ معاصر ایران به پژوهش و نگارش اقدام نماید، لازم است تا به بررسی داخلی و درونی موضوعی و علل و اسباب آنها از داخل مخصوصاً به لحاظ جغرافیایی بپردازد تا به صورت دقیق و صحیح، پژوهش را به انجام رساند. اما چنانچه بخواهد در زمینة موضوعی کلی و عمومی و کلان از تاریخ معاصر ایران به تحقیق و پژوهش و سرانجام نگارش دست زند لازم است که حتماً‌ به ایران زمین و جغرافیای آن به صورت کلان و گسترده و کشوری نظر افکند و لازمة آن این است که بر اوضاع تاریخی شهرها و استانها و دیگر تقیسمات جغرافیایی تسلط یابد. به عنوان مثال چنانچه فرهنگ و ادب ایران در عصر محمدرضاشاه پهلوی مدنظر پژوهشگر باشد، لازم است که حتماً‌ علاوه بر شناخت سیاست‌های کلی و مسائل اساسی و حکومتی فرهنگ و ادب در آن عصر، از وضعیت این مقولات در استانها و شهرستانهای مختلف مطلع گردد و آگاه باشد که شهرهای مختلف در چه جایگاهی قرار داشته اند. همچنین وضعیت فرهنگ و ادب و شاخصه‌های آن همچون رجال فرهنگی و ادبی، انجمن‌های ادبی، نوشته ‌های ادبی و دیگر موارد در چه جایگاهی قرار داشته‌اند. بدین‌ترتیب نتیجة کار قطعاً صحیح، مفید، کارآمد و دقیق و درست خواهد بود. به بیان دیگر برای تنظیم و چینش جورچین یا پازل تاریخ معاصر ایران لازم است که بر تاریخ کل صحنة جغرافیایی ایران اعم از ایالات و ولایات (در تقسیمات کشوری قدیم)و استانها و شهرستانها(در تقسیمات کشوری جدید) آگاهی یافت تا بتوان ادعا کرد که تاریخ معاصر ایران به معنای کامل و جامع آن مورد پژوهش و نگارش قرار گرفته است. از اینرو با توجه به اهمیت دانستن تاریخ استانها و شهرهای مختلف ایران برای درک بهتر و درست تاریخ ایران، پژوهشگر تاریخنگار لازم است که ضمن بهره‌گیری از سه رکن مهم کسب اطلاعات، از رکن چهارم نیز بهرة کافی برد که همان توسل و استفاده از تاریخ شفاهی با ابزار مصاحبه است. حال می‌توان به لحاظ نظری و حتی مثالی به این رکن در پژوهشهای تاریخ معاصر با تمرکز بر مطالعات شهری و تاریخ‌های محلی توجه ویژه کرد، تا به اهمیت و قابلیت این ابزار از یک سو و لزوم بررسی اوضاع تاریخی شهرها و نگارش تواریخ محلی و نوشته‌های پژوهشی در باب مطالعات شهری از سوی دیگر پی ببریم. بر این اساس در سطور ذیل به صورت مشروح دربارة مسائل گفته شده، خواهیم نوشت.

تاریخ شفاهی و ابزار مؤثر و کارآمد آن مصاحبه فعال از یک منظر از جمله شیوه‌های جدید کسب اطلاعات و داده‌های خام تاریخی است و از منظر دیگر از جمله روشهای نگارش تاریخ و تاریخنگاری است که امروزه بیش از پیش توجه و اقبال فراوانی بدان می‌شود. حال چنانچه از تاریخ شفاهی از هر دو منظر، در پژوهش و نگارش تاریخی استفاده و بهره‌گیری شود،با دایرة وسیع و گسترده‌ای که این شیوه و روش می‌تواند حضور فعال یافته و جولان داده و قلمفرسایی کند، روبرو می‌شویم. می‌توان گفت که در تمامی جنبه‌های زندگانی بشر امروز، تاریخ شفاهی توانایی حضور دارد وقادر به یاری و مساعدت پژوهشگر و تاریخنگار است. از اینرو شایسته است که بهرة کافی از این شیوه و روش در مطالعات شهری که به نوعی همان تواریخ محلی قدیم است به عمل آید. به بیان رساتر، برای کسب اطلاعات و داده‌های تاریخی در باب اوضاع داخلی و درونی و گاه بیرونی و خارجی هر شهری که امروزه از آن با نام مطالعات شهری یاد می‌شود، می‌توان از شیوه مصاحبه و تاریخ شفاهی کمک گرفت و نتایج خوبی به دست آورد. به حدی که باید اذعان کرد که در برخی از حوزه‌های مطالعات شهری، هیچ شیوه و روشی به کارآمدی و اثرگذاری تاریخ شفاهی نمی‌رسد و توانایی ایفای نقش مورد نظر را ندارد. بنابراین حتماً‌ لازم است تا از تاریخ شفاهی و مصاحبه کمک گرفته شود تا به اوضاع و احوال آن حوزه،احاطة کامل یافت وبه تسلط جامع پژوهشی و مطالعاتی رسید. امّا لازم است تا حوزه‌های مطالعاتی و پژوهشی موجود که تاریخ شفاهی می‌تواند در مطالعات شهری مساعدت و ایفای نقش نماید، مشخص و روشن و بیان گردند. طبیعی است یک طبقه‌بندی صحیح و مناسب، به‌خوبی این کار را انجام می دهد. اما پیش از ذکر حوزه ها لازم به یادآوری است که برای بیان شیواتر مقصود، در باب هر یک از حوزه‌ها،  نمونه‌هایی ذکر می‌‌گردد تا به صورت ملموس و عینی منظور و مقصود بیان شده باشد.

الف) تاریخ سیاسی واداری و نظامی: همانگونه که مشخص و معلوم است، در این حوزه، تاریخ شفاهی به خوبی می‌تواند حضور مؤثر و فعال یابد و به بیان رخدادهای سیاسی،چگونگی وقوع آنها ، فراز و نشیب،اوج وحضیض و سیر و روند مسائل سیاسی بپردازد، بدین‌ترتیب چگونگی و نحوة شکل‌گیری نظام و حاکمیت سیاسی غالب بر شهرها در طول دورة تاریخ معاصر ایران یا حتی برهه‌های خاص، روشن می‌گردد. هم به لحاظ داخلی و هم به لحاظ خارجی که سیاستهای کلی مملکتی به چه صورت از پایتخت در شهرها به اجرا در می‌آمد و شهرها چگونه روابط سیاسی خود را با پایتخت و سیاست کلی حاکمیت زمانه برقرار می‌نمودند. قیام‌ها، شورش‌ها، آشوبها، نهضت‌ها، تشکل‌ها و احزاب سیاسی، انجمن‌ها و جمعیت‌ها و کانونهای فعالیت سیاسی چه در جهت حاکمیت زمانه و چه در جهت عکس آن، میتینگ‌ها و تظاهرات و راهپیمایی ‌ها ، دورة فعالیت و زندگانی والیان و حاکمان و استانداران و فرمانداران و نمایندگان مجالس و سایر صاحب‌منصبان سیاسی ؛ روسای ادارات و مدیر کل‌ها و مقامات عالی رتبه اداری ؛روسای نظمیه و شهربانی و کلانتری‌ها و نیروهای انتظامی و دیگر صاحب منصبان نظامی؛ علاوه بر این سازمانها و نهادهاو یگانهای نظامی همچون فوج‌ها، جوخه‌ها، تیپ‌ها، لشکرها، سپاهها و در ایام جنگ تحمیلی هشت ساله دسته‌ها و گروهها و یگانهای نظامی سپاه و بسیج و ارتش نیز از جمله زیرمجموعه‌های موضوعی تاریخ سیاسی واداری ونظامی شهرها می‌توانند باشند که تاریخ شفاهی می‌تواند دربارة شناساندن آنها به عالی‌ترین نحو ایفای نقش نماید. به عنوان نمونه وقایعی همچون: شهریور 1320 ،17شهریور 1357، 12 بهمن 1357 و حضور میلیونی مردم در تهران برای استقبال از ورود امام خمینی به ایران، می‌تواند موضوعاتی برای عرصة فعالیت تاریخ شفاهی شهر تهران و تاریخ معاصر ایران باشد. تهاجم هواپیماهای شوروی در شهریور 1320 در مشهد و بمباران سربازخانه‌ها ، حادثة مسجد فیل، تظاهرات گستردة مردم مشهد در 9 دی و حوادث متعاقب آن در روز 10 دی 1357 که منجر به کشته شدن عدة بسیاری گشت و میان مردم و نیروهای نظامی زد و خوردهای جدی شد، از جمله هزاران موضوعاتی است که می تواند عرصه حضور موثر و فعال تاریخ شفاهی در این حوزه باشد .

ب) تاریخ اجتماعی: این حوزه از مهجورترین حوزه‌های پژوهشی و نگارشی در کل تاریخ ایران مخصوصا تاریخ معاصر ایران است که به سبب سختی ها و مشقت‌های کار از یک سو و نبود تعریف دقیق و جامع و علمی از تاریخ اجتماعی در ایران از سوی دیگر و بی‌اهمیت شمردن این حوزة پژوهش‌های تاریخی در میان غالب مورخان و تاریخنگاران و فعالان عرصة پژوهش در ایران ازمنظری مضاعف، باعث شده است که آثار و نوشته‌های مفید و قابل توجهی در این زمینه تولید نگردد. اما تاریخ شفاهی به خوبی می‌تواند ، این خلاء مطالعاتی و پژوهشی و سرانجام نگارشی را برطرف نماید و گنجینه عظیمی از تاریخ اجتماعی ایران معاصر را پدید آورد. افزون بربررسی وضعیت جاری و روزانة مردم شهرها و اهالی ایالات و ولایات در زمانه خویش که می‌تواند بیانگر نحوة معیشت، زندگانی،زایش و زیست و مرگ، اسکان و مهاجرت ، خواب و خوراک و پوشاک و لوازم زندگانی و چگونگی بهره‌گیری از امکانات معیشتی و گذران روزگار تحت شرایط خاص هر دورة تاریخی باشد، توجه به حرفه‌ها و پیشه‌ها و مشاغل و راههای کسب درآمد برای گذران ایام و تهیة مایحتاج زندگانی، انواع و اقسام خوراکها و خوردنیها اعم از اطعمه و اشربه و نحوة‌ تهیه و صرف آنها، نوع پوشش‌ها و لباس‌های زنان و مردان و کودکان و جنس و نوع و چگونگی دوخت یا خرید آنها و حتی تنوع لباس‌های مردم در مراسم‌های مختلف و متنوع، همگی می‌تواند در حوزة تاریخ اجتماعی جای گیرد و تاریخ شفاهی جلوة آنها را آشکار ، و نهان و ظاهرشان را روشن نماید.همچنین برپایی جشنهای ملی و قومی و قبیله ای و نژادی و نحوه عزاداریها و سوگواریها و برگزاری مجالس ختم و ترحیم و ضیافت ، همگی در این حوزه جای می گیرند .

در مقام مثال می‌توان به وجود حرف و پیشه‌های گوناگون در شهرهای مختلف ایران توجه کرد که هر کدام نیازمند شناسایی و سپس معرفی هستند، به نحوی که چنانچه دراثر ورود به فضای سریع گذر ازسنت و ورود به مدرنیته و همچنین حذف خرده فرهنگها و نفوذ فرهنگهای غیر خودی  ، در سالهای آتی آن حرفه و پیشه از میان برود و زمانه نیزدیگر به وجود و حضور آن نیازمند نگردد، وضعیت به به شگلی باشد که سابقة این شیوة معیشت و شغل از ذهن و تاریخ ایرانی به کلی حذف نشود و از صفحة روزگار محو نگردد. صرفنظر از این که تاریخ شفاهی می‌تواند به بقای صوری و عملی این حرفه‌ها کمک رساند، یقیناً‌ تاریخ شفاهی می‌تواند به سان موزه‌ای فراگیر و گسترده، آنها را در تاریخ معاصر حفظ و اطلاعات و چگونگی انجام مراحل هر یک را نگاه داشته و در قالب صوت و تصویرهای فراوان باقی گذارد و همچون گنجینه‌ای ارزشمند از دائره‌المعارف مشاغل عمل نماید. افزون بر این تاریخ شفاهی می‌تواند معرفِ و شناسای فهرست مشاغل ایرانیان در روزگار معاصرگردد که از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. امروزه نیز می توان نام مشاغل بسیاری را ذکر کرد که در تاریخ معاصر ایران وجود و حضور داشته‌اند اما دیگر اکنون اثری از آنها نیست و حتی نمی‌توان نوشته‌ای درباره آنها یافت و از پیرمردها هم کمتر می‌توان اطلاعاتی دربارة آنها به دست آورد. از جمله می‌توان به اصناف یخنی‌پز، دواتگر، زرکش، طارمی‌ساز، پاره‌دوز، کلاه‌مال، خزدوز، ترکش‌دوز، عصار، تفنگ‌ساز، یخچالی و تیرفروش در عصر مشروطیبت اشاره نماییم که تعدادی از نمایندگان دورة اول مجلس شورای ملی از میان آنها برگزیده و انتخاب شدند. البته از مساعدتی که تاریخ شفاهی می‌تواند در دستیابی به تاریخچة اصناف و اتحادیه‌ها و سندیکاهای مشاغل در ایران معاصر، به پژوهشگران و تاریخنگاران نماید، نباید غافل بود، همچون صنف خیاط و بزار و آرایشگری و صدها صنف دیگر. درباب نقش تاریخ شفاهی در تاریخ اجتماعی و خصوصاً‌ حرف و پیشه‌ها تجربة شخصی و ویژه خویش بدین‌گونه است که روزی از سر اتفاق در حین قدم زنی در پیادروی کنار یکی از خیابانهای تهران، روی برگه‌ای پای گذاشتم که پس از طی چند قدم دیگر، ناگهان متوجه محتوا و اهمیت خاص آن شدم. در نتیجه بازگشتم و آنرا برداشته و خواندم که بروشور تبلیغاتی چلوکبابی نائب بود که به منظور جلب مشتری بیشر ضمن معرفی فهرست غذاها و شعبه‌های این چلوکبابی در سطح تهران، دو سه سطری نیز به سابقة کاری خویش اشاره کرده بود که: «130 سال پیش اولین چلوکباب ایران با نام نایب در بازار تهران شروع به کار نمود. بعدها، شعب ناصرخسرو، سعدآباد، آبان جنوبی و....» به کار ادامه داد. این جملات که گویی نویسنده و تنظیم‌کنندة‌ آن به اهمیت آگاهی مردم از سابقة تاریخی مصرف چلوکباب در ایران و چلوکبابی نائب در تهران وقوف داشته است، به‌سرعت حس کنجکاوی و تاریخ‌پژوهی بنده را شعله‌ور کرد بدان حد که درصدد برآمدم تا با مراجعه حضوری و انجام مصاحبه، چگونگی اثبات این ادعا و در نتیجه تاریخچة‌ چلوکبابی نائب و مهمتراز آن غذای چلوکباب در تهران و ایران را دریابم که البته نتایجی دلپذیر نیز حاصل نموده‌ام. در باب مشاغل جدید و حرفه‌هایی که فناوری و علم روز جهانی در ایران پدید آورده است نیز می‌توان و باید از تاریخ شفاهی بهره گرفت. مشاغلی همچون‌فروش رایانه و لوازم و خدمات جانبی آن، فروشندگان و سازندگان و تعمیرکنندگان تلفن‌های همراه، دستگاههای فتوکپی و تکثیر، پیک‌های موتوری و دهها و صدها شغل جدیدالتأسیس در سراسر کشور. به عنوان نمونه لازم است تا به صنف لوازم خانگی در ایران اشاره نمایم که سالهاست به فعالیت مشغول است اما هیچ تاریخچه‌ای از آنها در دست نیست. برای خودم جالب بود که چند روز پیش مطلبی را با این تیتر« جاروبرقی زیمنس صد ساله شد» در روزنامة‌ اقتصادی آسیا خواندم.نویسنده مقاله مدعی بودکه قریب 60 سال است که از ورود لوازم خانگی زیمنس به ایران می‌گذرد و مردم ایران از انواع لوازم خانگی آن استفاده می‌کنند. البته دو عکس قدیمی مربوط به ساختمانهای شرکت زیمنس در میدان امام حسین و چهارراه مخبرالدولة تهران که زینت‌بخش این مقاله بودند، از سابقة یادشده خبر می‌داد(2).

از جمله نمونه‌های عالی و بارز نوشته‌های تاریخی و علمی درباره اصناف که از تاریخ شفاهی هم در آن بهره گرفته شده است می‌توان به مقالة محمود پاینده اشاره کرد که «برنجکاری و نقش زنان و مردان در کشت و کار برنج گیلان» عنوان دارد و به صورت مفصل به مراحل مختلف این شغل از شخم زمین تا نحوة‌ حمل برنج از برنجزار به خانه و انبار سخن گفته است و در ادامه هم به ذکر انواع برنج و نامهای آن در گیلان و اصطلاحات محلی آنها و فرهنگ واژه‌های مربوطه همراه با ترانه‌های برنجکاری پرداخته است(3).
در همین جا اظهار امیدواری می‌نمایم که روزی با استفاده از منابع مکتوب و تاریخ شفاهی ، فرهنگنامه و دانشنامه ای مفصل و مبسوط از کلیة اصناف موجود در سراسر ایران تهیه و تنظیم و منتشر گردد که در آن هر شغل مدخل یک مقالة‌ مربوطه به آن پیشه همراه با توضیحات مکفی و کافی در باب تاریخ و تاریخچه و دیگر مسائل آن باشد. البته در این راه کسانی همچون خانم بدری آتابای (در مقدمة جلد اول کتاب فهرست نسخ خطی کتابخانه سلطنتی ایران»، میرزاحسین تحویل‌داری (درکتاب تاریخ اصفهان)، میرزاحسن جابری‌انصاری (در کتاب تاریخ اصفهان و ری)، با ارائه فهرستی مبسوط از مشاغل موجود در تهران و اصفهان قدمهایی برداشته‌اند.

ج )تاریخ مذهبی : در نگاه اول چه بسا عنوان این حوزه تاریخی ، غریب و نا آشنا و گنگ باشد ، اما با دقت در آن به خوبی می توان دریافت که تاریخ مذهبی معطوف به مسایل مذهبی ودینی از آیینها و اعتقادات و رسوم اهالی هر شهر گرفته تا وضعیت نهادها و کانونها و تشکلها و انجمنهای مذهبی  است . به سخن دقیقتر هر نوع فعالیت در زمینه برقراری وگسترش و نشر افکار و آموزههای آیینی و دینی در شمار موضوعاتی جای می گیرند که تاریخ مذهبی به مطالعه و پژوهش درباره آنها می پردازد .علاوه بر این تاریخچه و نحوه تاسیس و فعالیت اماکن دینی  و احوال شخصیتهای خرد و کلان موثر نیز، در حیطه تاریخ مذهبی است.حسینیه ها و مساجد و تکایا و انجمنهای قرآنی ،حوزه های علمیه و مدارس مذهبی علوم دینی و کلاسهای آموزش قرآن ، عقاید و روحیات و رفتارهای مذهبی مردم و حتی نگاه آنها به نظا م مذهبی زمانه ، همچنین احوال مراجع تقلید و موسسان وبانیان نهادهای مذهبی و فعالان دینی همانند وعاظ و خطبا و مداحان و قاریان و دیگر شخصیتها ، جملگی در شمار زیر مجموعه های تاریخ مذهبی به حساب می آیند . .بدیهی است تاریخ شفاهی نیز می تواند در ماندگارسازی زیر مجموعه های تاریخ مذهبی نقش اساسی و اصلی ایفا نماید. به عنوان مثال پژوهش در تاریخچه و نحوه شکلگیری و فعالیت و تداوم حیات مدرسه عالی شهید مطهری (سپهسالار قدیم )که امروزه جنب میدان بهارستان تهران واقع شده است و یا مدرسه علوم دینی مروی در خیابان ناصرخسرو تهران ،و یا کنکاش و بررسی تاثیر وجود امامزادگان و بقاع متبرکه همچون امامزاده(احمدبن موسی) شاهچراغ در شیراز و حضرت معصومه در قم و امام رضا در مشهد  در ایجاد وگسترش فضای مذهبی شهرها ، می تواند ازسوی تاریخ شفاهی پژوهش شوند.افزون بر این پژوهش در باره نقش اندیشه های مذهبی و غیر مذهبی و نامتعارف همچون شریعت سنگلجی و کسروی و فرقه های مذهبی و طریقتی همچون بهائیت درمهدی شهر و کرج  و نعمت اللهیه در کرمان ، شایسته بررسی و پژوهش به کمک تاریخ شفاهی در حوزه تاریخ مذهبی شهرهاست که در شمار مطالعات شهری جای می گیرند.در مقام نمونه شایان ذکر است که  یکی از مهمترین کانونهای مذهبی ایران در شهر مشهد که جایگاه ویژه ای در تاریخ مذهبی معاصر ایران دارد ،انجمن پیروان قرآن است .این انجمن درنیمه اول دهه 1320ش توسط مرحوم حاج علی اصغر چراغچی باشی معروف به عابدزاده بنیان نهاده شد و تا پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان مهمترین و برجسته ترین تشکل و نهاد مذهبی در مشهد به فعالیت پرداخت .او که در جوانی علوم دینی را از استادانی همچون شیخ هاشم قزوینی فرا گرفته بود در مبارزه با رواج افکار غیر دینی و اندیشه های کمونیستی و دنیاگرایانه ، برای گسترش و نشر هرچه بیشتر آئین اسلام و معارف قرآنی ،اقدام به تاسیس این انجمن کرد .علاوه براین متناسب با نام هریک از ائمه ، مراکز و کانونهایی را نیز در این جهت بنیان نهاد .او که با کار در بازار (شیشه بری و آئینه سازی) به فعالیت کلان اقتصادی می پرداخت با سرمایه شخصی خویش مهدیه و کاظمیه را در خیابان علیای مشهد ، عسکریه و جعفریه وفاطمیه را در خیابان سفلی ، نقویه و باقریه را در خیابان امام رضا ، جوادیه را در خیابان طبرسی ، سجادیه را در خیابان خواجه ربیع ، حسینیه را در ایستگاه سراب ، حسنیه را در محله سرشور و علویه را در خیابان مطهری جنوبی بنا نهاد تا هرکدام مرکزی برای نشر اعتقادات اسلامی و شیعی باشد .جشنهای ده روزه سالانه انجمن پیروان قرآن در زادروز ولادت حضرت مهدی در نیمه شعبان ، از اشتهار فراوانی در مشهد برخوردار است که افراد بسیاری همچنان آنرا به یاد دارند . این انجمن در فعالیتهای سیاسی هم کم و بیش حضور داشت آنگونه که در متابعت از آیت الله کاشانی و دکتر مصدق ، در مبارزات انتخاباتی نمایندگان مجلس شانزدهم مجلس شورای ملی تلاش بسیاری نمود تا کاندیداهای مورد نظر برگزیده و راهی مجلس شوند . عابدزاده سرانجام در75سالگی در 1365ش در گذشت . محمد رضا شجریان و حسین خدیوجم و شخصیتهای بسیار دیگر در شمار شاگردان این انجمن بودند (4).

د) تاریخ ادبی : همانگونه که از عنوان مشخص است ، این حوزه به وضعیت ادبی در هر شهر و یا کل تاریخ ایران توجه می کند . به چند و چون اوضاع شعر و شاعری ، داستان و داستاننویسی ، نویسندگی ادبی ، نشریات و روزنامه نگاری ، ترجمه های کتب و سر آخر احوال شخصیتهای فعال در این عرصه همچون شعرا ، ادبا، نویسندگان ، روزنامه نگاران ، مترجمان و اصحاب اهل قلم ، ودر کنار آنها تشکلها و سازمانها و نهادهای ادبی نیز می پردازد و مورد توجه و پژوهش قرار می دهد .در مثال تاریخ ادبی نظم و نثر فارسی در کانون نویسندگان ایران واقع در شهر تهران ، فعالیت کانون و سندیکای روزنامه نگاران یاحیات و سرنوشت روزنامه های کیهان و اطلاعات و هزاران نشریه دیگر.در شهر مشهد هم می توان به بزرگان و شخصیتهای مشهورادبی همچون محمدتقی بهار ، محمود فرخ ، علی اکبر گلشن آزادی ، غلامحسین یوسفی ، مهدی اخوان ثالث و دهها فرد دیگراشاره کرد و یا انجمنهای ادبی موجود در آنجا و یا مجله دانشکه که در مشهد منتشر می شده است .طبیعی است که تاریخ شفاهی برخی از این موضوعات روشن کننده بخشی از تاریخ ادبی ایران معاصر است .

ه )تاریخ هنری و معماری : این حوزه با تمام زیر مجموعه هایش می تواند نقش مهم و ویژه ای در ترسیم چهره و وضعیت فرهنگی و هنری هر شهری داشته باشد .از هنر خوشنویسی و خطاطی و صنایع دستی و موسیقی گرفته تا تاتر و سینما و نقاشی و کلیه هنرهای تزئینی و زیبا ، می شود در شمار مباحث و مسائلی دانست که تاریخ هنری بدانها توجه می کند .البته معماری و شهرسازی نیز در این حوزه مورد پژوهش قرار می گیرد .در این حوزه به سان دیگر حوزه ها علاوه بر شخصیتها و اماکن و نهادهاو مسائل انتزاعی و نظری هنر می تواند مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد .مدرسه کمال الملک درتهران ، مجسمه نادر شاه در مشهد یا موزه آثار هنری آستان قدس رضوی از جمله موضوعات در این زمینه است .

و) تاریخ ورزشی : شامل تاریخچه تمامی رشته های ورزشی موجود در گذشته و حال شهرها و کل کشور که می توان به عنوان مثال به ورزش کشتی مشهد و کشتی گیرانی همچون محمد خادم و پسرانش امیررضا و رسول خادم اشاره کرد و یا باشگاه ابومسلم خراسان و آرارات تهران که متعلق به ارامنه است .

ز) تاریخ علمی : شامل کلیه رشته هایی که به نوعی در دانشگاههای ایران تدریس می شوند از علوم انسانی و علوم فنی و مهندسی و صنعتی تا پزشکی و شاخه های آن و علوم تربیتی و اقتصادی و اجتماعی . به بیان رساتر از کلیه علومی که در ایران زمین و شهرهای متعدد آن  بهره گرفته می شود .شخصیتها ، موسسات و نهادها ، سیر و روندعلوم و گسترش آن در هر شهر به کمک تاریخ شفاهی می تواند بازگو شود .تاریخ شفاهی دانشگاه فردوسی مشهد یا تاریخ پزشکی اصفهان در تاریخ معاصر و صدها مورد دیگر می تواند مثال خوبی باشد .

ح) تاریخ اقتصادی : همانگونه که مشخص است مطالعات شهری در این حوزه تمرکز بر مسائل مالی و پولی در هر شهر یا کل کشور ایران دارد .از سیاستهای کلی اقتصاد مملکتی و استانی و شهری تا بررسی تاریخچه موسسات مالی همانند بانکها و صندقهای قرض الحسنه و دیگر نهادهای اقتصادی ، اماکنی همچون بازارها و سراها و پاساژها و حجره ها و دکاکین و فروشگاههای زنجیره و در نهایت شخصیتهای فعال اقتصادی در شمار موضوعاتی است که برای ثبت تاریخ آنها ، تاریخ شفاهی می تواند اعلام حضور موثر نماید .
 
ط) تاریخ جغرافیایی : می توان آن را از سایر حوزه ها مجزا دانست بدین ترتیب که به مسائلی متفاوت توجه می کند .کارهایی همچون جغرافیای تاریخی و مونوگرافیها که در تاریخ معاصر ایران نمونه های ارزنده ای همچون  سه کتاب تات نشینهای بلوک زهرا ، اورازان ، دریتیم خلیج فارس: جزیره خارک نوشته جلال آل احمدموجود است .همچنین مجموعه 10 جلدی فرهنگ جغرافیای ایران به کوشش حاجعلی رزم آرا که در جمع آوری اطلاعات ، از تاریخ شفاهی بهره بسیار برده است .در این اثر که نخستین جلد آن در 1329ش منتشر گشت اطلاعات ارزشمندی از کلیه آبادی های موجود در ایران گردآوری شده است که نه تنها در زمانه خود بی همتا و بی نظیر بود بلکه امروزه هم اثری ارزشمند به حساب می آید . جالب است که بدانیم در مقدمه جلد نخست کتاب که مربوط به معرفی شهرها و روستاها و آبادیهای استان مرکزی (تهران ) است به بهره گیری از تاریخ شفاهی این گونه اشاره کرده است : « مامورین اعزامی ضمن مسافرتهای خود با کمک ادارات و مطلعین محل از کوچکترین آبادی که ساکنین آن از شماره انگشتان دست تجاوز نمی کند تا شهرهایی که دارای چندین هزار جمعیت می باشد مورد مطالعه و تحقیق قرار داده اند » . همچنین می افزاید که« چون به طور جامع در هیچیک از وزارتخانه ها مدارکی که برای تهیه این فرهنگ به کار رود موجود نبود ، تصمیم گرفته شد با اعزام مامورین نظامی به کلیه نقاط مختلف کشور اطلاعات لازم درباره مسائل مربوط به موقعیت جغرافیایی ، آب و هوا ، مذهب ، محصول ، جمعیت ، صنایع و کوچکترین هنر و آثار قدیم جمع آوری شده و توسط شعبه اداره اطلاعات دایره جغرافیایی ارتش با اسلوبی نوین و مخصوص به خود که به سهولت مورد استفاده عموم قرار گیرد تنظیم و تقدیم هم میهنان عزیزگردد» .در همین مقدمه نیز به عنوان راهنما برای خوانندگان ، فهرستی از مشخصات هر روستا و شهر و آبادی را که به آنها توجه شده است ارائه می دهد .که شامل 25 مورد است(5) . 

ارجاعات:
1.توین بی ، آرنولد ، مورخ و تاریخ ، ترجمه حسن کامشاد ، تهران ، خوارزمی ، 1367ش، ص18-22 .
2. قرایی ، محمد رضا ،روزنامه اقتصادی آسیا، دوره جدید،شماره 437، اول اسفند 1387، ص 5.
3.یادگارنامه فخرایی: مجموعه مقالات تحقیقی تقدیم شده به استاد ابراهیم فخرایی ، زیرنظر رضارضازاده لنگرودی ، تهران ، نشر نو ، 1363ش ،ص427-448.
4. بروجردی ، مهرزاد ، روشنفکران ایرانی و غرب ، ترجمه جمشید شیرازی ، تهران ، فرزان روز ، 1377ش ، ص163-164 ؛ جلالی ، غلامرضا ، «جمعیتهای موتلف اسلامی مشهد » ، مجله پانزده خرداد ، شماره 14 ، بهار1373ش ، ص28-40 ؛ «دوستداران را چه شد » ، کیهان فرهنگی ، س10 ، شماره 9 ، آذر1373 ، ص55 .
5. رزم آرا ، حاجعلی ، فرهنگ جغرافیایی ایران ، ج1 ، تهران ، دایره جغرافیایی ستاد ارتش ، 1329ش .

پاورقی:

(1) این مقاله برای ارائه در پنجمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی با موضوع: «موضوع یابی و روش‌شناسی مطالعات شهری در تاریخ شفاهی» که در 15 اسفند 1387 در مشهد برگزار گردید، نگارش یافت.

 



 
تعداد بازدید: 6829


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.