آناتومی خاطره پژوهی

علیرضا کمری


برای رسیدن به پایۀ بلند و مستحکمی در علم «خاطره‌شناسی»، بدون شک نیازمند اصول و روش تحقیق سنجیده و دقیقی خواهیم بود که براساس آن روشن و اصول، به شناخت رویکردها، راهبردها و دیدگاه‌های لازم در حوزۀ «خاطره‌شناسی» نایل شویم. نگرش های تازه در حوزۀ علوم انسانی هرچند که به این مهم کمک فراوانی خواهد کرد، امّا برای رسیدن به بنیادهای اصیل و مستقل معرفتی برای «خاطره‌پژوهی» بایسته‌های زیادی در پیش است. مقالۀ زیر دریچه‌ای می‌گشاید بر این بایسته‌ها.

خاطره‌شناخت؛ دانشِ در راه(1)
این نوشتار پاسخ به اقتراحی است از سوی دوستی ارجمند ــ که دستی درست و دیدی روشن در خاطره‌یابی دارد ــ و هم به واسطۀ او تقدیم خوانندگانِ گرامی نشریة سودمندِ زمانه شده است. باشد و شاید که این جُستار‌گشاییِ اشاره‌وار بر پاره‌ای از مباحثِ مُتعددِ خاطره‌پژوهی، علاقه‌مندان را مُفید افتد.
1ــ می‌انگارد تعریفِ خاطره و آگاهی‌هایِ اولیه در این‌باره نزد کاربَرَندگانِ واژه شناخته و دانسته است؛(2) بر این پایه و پنداشت، خاطره موجودِ جای‌گرفته (مظروف) در خاطر (ظرف) / ذهن/ حافظه است که بدواً از طریق دریافت‌هایِ حواسِ پنج‌گانه و نیز اندریافت‌هایِ فراحواسِ خامسه، همچون رویاها، واقعه‌ها و الهام‌ها/ مکاشفات و مشاهدات، به جایگاه یادِ انسانی وارد می‌شود و به مثابة صورتِ اولیة نطفة موجودِ حیاتمند، فرایندِ تکوین و پردازش را سپری می‌کند تا آنگاه که به دلایل و عواملِ مُحرک غیرارادی، تداعی یا به ارادة آگاهانه اعاده و متولد می‌شود. بدیهی می‌نماید از همه فرارس‌های حواس پنج‌گانه و اندریافت‌هایِ فراحسی، در مراتب و درجات متفاوت، شماری در بایگانی هوشمندِ ذهن جای می‌گیرند و در جریان تکوین و گذر زمان به خاطره مُبدل می‌شوند؛ خاطره‌هایی که با یاد و در یاد هستند و به ظهور و بروزِ گفتاری و نوشتاری و نشانه‌ای نرسیده‌اند. پیدایی و مانایی خاطره‌ها، در ازای پالایش و مرگِ تدریجی بسیاری از ورودی‌ها و داشته‌هایِ کم‌‌اعتبار و اهمیت ذهن صورت می‌گیرد. بنابراین هرچه از مبادیِ دوگانه به خاطر می‌رسد به خاطره بَدَل نمی‌شود. آشکارشدگیِ خاطره و اظهار آن غالباً سیاق مکتوب و شکلِ شفاهی دارد، حال‌آنکه در نظام نشانه‌ای صورت‌هایِ دیگرِ «یادنمود/ یادنقش»، ممکن و متصور است. ظهور و اظهار خاطره‌ها در گفتار و نوشتار (متن) نه فقط از ضمیرِ دارندگان آن‌ها، که از زمانه و محیط (زمینة) مرجعِ روایت و راوی تأثیرپذیر است. نیز خاطره‌ها در نهانِ داشت و برداشتِ بازروایان و خوانشگران پرداخته ــ و حتی معنی ــ می‌شوند. فَهم اَساسِ هستیِ خاطره دلیلِ ادراکِ فاعلِ شناسا به خود و مُقَوِّمِ معرفتِ نَفس است. هرگونه شناخت در گسترة وسیع دانش پیایندِ این معرفت است.

2ــ خاطره‌نویسی ــ در معنی امروزی آن ــ از پدیده‌ها و پدیدارهایِ فرهنگیِ مُعاصر در ایران است،(3)اما در دو دهة اخیر، آشناواری و فراگیری خاطره‌نویسی ــ و نیز خاطره‌گویی، خاطره‌خوانی و خاطره‌شِنَویِ ــ مرتبط و معطوف با دو رویداد به‌هم‌وابستة انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی/ دفاع مُقدس است. مع‌الوصف به‌رغمِ شمارگانِ قابلِ توجه و رو به تزایدِ چاپ و نشر خاطرات، مطالعاتِ نظری در این قلمرو نوظهور ــ که از آن با عنوان نهضت خاطره‌نویسی یاد شده است ــ چشمگیر و پُربرگ و بار نیست.
3ــ با نظرداشتِ مطالعاتِ مقدماتیِ موجود، ضرورتِ اولیه در باب چند و چونِ خاطره‌شناسی، کوشش برای شناخت و کاربست مَنظرها، ره‌یافت‌ها و رویکردها و روش‌ها به منظور پیدایی و سامان‌گیری دانشِ خاطره‌شناسی است. ره‌جویی و دستیابی بر این مَقصد و مقصود به سه راهبرد ذیل بستگی دارد:

3ــ 1ــ آموزه‌هایِ متعارف در علوم انسانی/ ادبیّات، تاریخ، علوم اجتماعی، زبان‌شناسی و ...،
3ــ 2ــ دریافت‌هایِ فراعینی/ دین، عرفان، اسطوره(4)
3ــ 3ــ فرایافته‌هایِ معرفت‌شناختی و فلسفی.
ـ بازجست‌ها و بررسی‌هایِ اندک‌شمار دربارة خاطره‌نویسی و خاطره‌نگاشته‌ها، تاکنون عمدتاً متوجه و متکی شاخصه‌های تاریخی و ادبی ــ نیز ــ تاریخی‌ادبی/ ادبی‌تاریخیِ سُنتی بوده و بر بازشناسی مصادیقِ معدود تمرکز داشته است. حتی نِگرش‌ها و گِروش‌هایِ نوپدید در حوزة علوم انسانی، از جمله دیدگاهِ مطالعاتِ میان‌رشته‌ای/ فرارشته‌ای که مُشخصاً و مصداقاً در رویکردِ «تاریخ فرهنگی» و «مطالعات فرهنگی» فرادید می‌آید، در خاطره‌شناسی مدنظر قرار نگرفته است.(5) کما اینکه انگاره‌ها و آموزه‌هایِ مَردم‌شناسی و زبان‌شناسی تا به حال در تحلیل و شناخت خاطرات به کار نیامده است. مع‌‌‌هذا برخی اظهارنظرها راجع به خاطره‌شناسی (خصوصاً خاطرات انقلاب و جنگ/ دفاع مُقدس)، پیشتر از آنکه حاصل تحقیق و تأنی شخصی و جمعیِ اندیشیده و بسامان باشد، نتیجة گرته‌برداری و تأثیرپذیری از گفته‌ها و نوشته‌های دیگران است. به طریق اولی، ورود به تأملاتِ محضِ اندیشورانه و فرایابیِ معرفت‌شناختی در خاطره‌پژوهی از نظر دور مانده است و موارد جزئی و اشارات گذرا و گزاره‌هایِ ارتجالی و استحسانی در این زمینه را نمی‌توان مطالعات بایسته و بااهمیت قلمداد کرد.

5ــ مُبتنی بر راهبردهای یادشده (3ــ1، 3ــ2، 3ـ3ـ) خاطره‌پژوهیِ همه‌جانبه از طریق مُطالعه و متن‌شناسی و استقرا در مصادیق و احصای مسائلِ موضوعه و طرحِ اندام‌وار مباحثِ مربوط امکان‌پذیر است. بایسته می‌نماید در این بررسی و بازیابی انواعِ هم‌پوشان و مشترک از جمله زندگی‌نامه‌ها، سفرنامه‌ها، گزارش‌ها، شِبه اعترافات و گونه‌های تلفیقی و ترکیبی، همانند داستان‌خاطره، گزارش‌خاطره، زندگی‌نامه‌داستان/ داستان‌واره‌هایِ زندگی‌نامه‌ای/ زندگی‌نامة داستانی، نیز به دقت بازبینی شوند.(6) دستیابی بر این دست‌مایه‌ها لزومِ وجود و فراهم‌آوری اطلاعاتِ کتابشناختی را مَعلوم می‌دارد. گفتنی است اثر توأمانی و ضمنی تحقیق و تفحص در آثار، شگردهای مطالعاتی را در منصة عمل کاراتر می‌سازد و فراتر از این به فزونی و فَربهیِ نظام نظری علوم انسانی مدد می‌رساند. به دست و دیده دور می‌نماید که این اهتمام از عهدة یک تن ساخته باشد و شایسته است که تعهد این مُهم به‌سانِ پرسمانی دانشورانه و جمعی فراروی قرار گیرد. هم‌پیوند آتی پژوهش ــ در مقام عمل ــ آموزش مُشتغلان و پای‌کاران و فراهم‌آوری و تألیف شیوه‌نامه‌ها، درس‌نامه‌ها و دستینه‌ها و برگزاری کلاس/ کارگاه‌هایِ نقد و تحقیق است.

6ــ در جریان خاطره‌نگاری و بازروایی خاطرات دو دهه اخیر نشانه‌هایی از تحول در خاطره‌گزاری و ساختار متن خاطرات پدیدار شده است که بلوغ و گسترش آن می‌تواند زمینه‌هایِ ارتقا و تقریب خاطره‌نویسیِ صِرف به خاطراتِ مُبتنی بر تحقیق و مُنضم به اطلاعات جانبی و مُکمّل را فراهم سازد و به عرصة نوشناخته و رو به گسترش تاریخ شفاهی پیوند دهد.(7)

7ــ شیوع خاطره‌گرایی مُفرط و غرقه ‌شدن در گذشته‌هایِ گذشته‌شده بی‌آنکه نسبتی با حال و آینده داشته باشد و مُهم‌تر از این میلِ به افزایش پیرایه‌ها بر هستة اولیة خاطره و غلوّ در نقل ــ خاصه در خاطره‌گویی‌ها ــ اندک‌اندک ضرورت نقد و درایت در روایت یادها را آشکار می‌کند. تأمل در این مسأله از جمله موضوعاتِ مُهم و شاید مُقدم در آسیب‌شناسی نشر خاطره‌گویی و خاطره‌خوانی باشد.

پی‌نوشت‌ها
(1) عنوان «خاطره‌شناخت»، به مبانیِ معرفتی و فلسفی خاطره و شیوه‌ها و شگردهای معرفت‌یابی خاطره نظر می‌افکند و آن را از «خاطره‌پژوهی» صِرف متمایز می‌دارد و خاطره را به‌ سان نوعی دانش یا معرفتِ سزاوار مطالعه قلمداد می‌کند، گرچه در طرح و قبول این مسئله جای چند و چون وجود دارد. نمی‌توان خاطره‌شناخت را دانشی شکل‌گرفته و شناخته برشمرد، بلکه چونان موجودی در مسیر پیدایی و شُدن به دیده می‌آید.
در این‌باره بنگرید به: «خاطره‌نویسی به‌مثابه دانش و روش» (گفتگوی علیرضا کمری و دکتر نعمت‌الله فاضلی)، کتاب ماه هنر، تیر و خرداد 84.
(2) ــ دربارۀ آشنایی با مسائل اولیه خاطره و خاطره‌نویسی رجوع کنید به منابع و مآخذ دو کتاب ذیل:
علیرضا کمری، با یاد خاطره، تهران، سوره مهر (حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی)، 1383؛ علیرضا کمری، یاد مانا، تهران، سوره مهر (حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی)، 1381
(3) دربارۀ سیر و سابقۀ خاطره‌نویسی معاصر ایران رک: برت‌گ فراگنر، خاطرات‌نویسی ایرانیان، ترجمۀ مجید جلیلوند رضایی، تهران، علمی و فرهنگی، 1377؛ از نمونه‌هایِ پیش‌مُعاصر خاطره‌نویسی /شبه خاطره‌نگاری، می‌توان به «واقعات تیموری» و ذیل آن ــ «تزوکات تیموری»، «بدایع‌الوقایع واصفی»، «تذکرة شاه‌طهماسب»، «روزنامه میرزا محمد کلانتر فارس» اشاره کرد. خاطره‌نویسی در دوران قاجار ــ عصر ناصری ــ به معنی جدید آن با کتاب‌هایی از جمله «یادداشت‌هایِ مُعیرالممالک»، «تاریخ عضدی»، «خاطرات حاج سیّاح»، «خاطرات امین‌الدوله»، «خاطرات ظل‌السلطان/ تاریخ مسعودی»، «روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه»، «خاطرات و خطرات مهدی‌قلی‌خان هدایت» و اثر ارزنده و بی‌نظیر عبدالله مستوقی با نام «شرح زندگانی من» آغاز شد.
درباره ادوار و انواع و سیر و تطور خاطره‌نویسی در ایران نویسندۀ این مقال در مجلدات کتاب «با یاد خاطره» ــ که اینک جلد نخست آن به چاپ و انتشار رسیده ـ نظر خود را مشروحاً بیان کرده است.
(4) ــ از باب رفع شبهه متذکر می‌شود این تقسیم‌بندی اعتباری است و از دیدگاه دین‌ورزانه و دین‌دارانه، دین و عرفان و اسطوره معادل و مساوق نیستند. نیز در سه راهبرد یادشده به نگره و انگارۀ تفکیک و تلفیق می‌توان نظر کرد.
(5) ــ برای آشنایی با این دیدگاه رک: جی‌. ام وینتر، در قلمرو سوگ و خاطره جنگ جهانی اول در تاریخ فرهنگی اروپا، ترجمۀ علی فتحعلی آشتیانی، تهران، شرکت انتشارات سوره مهرف 1385
(6) در سال‌های اخیر صورت‌هایِ گونه‌گونی از یادنوشت و خاطره‌نگاشت با تلفیق عناصِر و شگردهایی از داستان‌نویسی و زندگی‌نامه‌نگاری و گزارش‌پردازی جنگ/ دفاع مقدس به روایت رسیده و به صورت مکتوب و متن منتشر شده است. شنیده می‌شود بعضاً این آثار به هنگام نقد و داوری کنار گذاشته می‌شوند؛ زیرا به‌زعم و ظَن بررسان ــ مشخصاً با هیچ یک از انواع و اقسام شناخته‌شده ادبی ــ داستان، خاطره، گزارش و ... سازگار نیستند. این
عارضه نشانگرِ نَبود و کمبود نَقد و پژوهشِ راستین در حوزۀ مطالعات ادبیات جنگ/ دفاع مقدس و بعضاً بسته‌اندیشی و عادتمندی بررسان به داشته‌ها ــ عمدتاً شنیده‌ها و خوانده‌ها، و نه خودیافته‌هایِ ــ آنان است. راجع به این عارضه! اخیراً در گفت و شنودی دریافت و نظر خود را بازگفته‌ام که صورتِ نوشتاری آن به‌زودی چاپ خواهد شد.
(7) ــ از گونه‌ها و نمونه‌هایِ بازیابی و بازروایی خاطرات بر شیوه تحقیق و انضمام متن به مدارک و مُستندات تاریخی و فرهنگ‌شناختی دو کتابِ «خاطرات عزت‌شاهی/ به اهتمام محسن کاظمی» و «بازروایی شب عملیات دسته یک/ به اهتمام اصغر کاظمی» شایسته و بایسته ذکر است: محسن کاظمی، (مدوّن و محقق) خاطرات عزت‌شاهی، تهران، شرکت انتشارات سوره مهر، 1385؛ اصغر کاظمی، (مدوّن و محقق) دستة یک بازروایی خاطرات شب عملیات (24/11/1364، جاده فاو ــ ام‌القصر)، تهران، شرکت انتشارات سوره مهر، 1386



مجله زمانه شماره 64


 
تعداد بازدید: 6556


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.