برشی از خاطرات آیتالله موسوی اردبیلی
قطعنامۀ 598
«قطعنامه یک بحث مفصلی است که من یک بخشی از آن را عرض میکنم. شاید دو سه شب پیش از پذیرش قطعنامه بود که یک شب، ظاهراً ما پنج نفر بودیم. آقای خامنهای، آقای هاشمی، آقای موسوی ـ نخستوزیر ـ و بنده؛ احمد آقا هم آنجا بود. قرار شد برویم پیش حضرت امام تا ببینیم که نظرشان چیست. البته بعد از سقوط فاو بود که اوضاعمان یک مقدار در هم ریخته بود.سیصد و بیست و چهارمین شب خاطره -3
رونمایی از کتاب «سلام آقا سید»
در سومین بخش از برنامه شب خاطره، از کتاب «سلام آقا سید» که خاطرات خودنوشت آزاده سرافراز «علیرضا محمودی مظفر» است رونمایی شد. پیش از رونمایی از کتاب، محمودی مظفر به بیان خاطراتی از دوران اسارت پرداخت: دوران اسارت هر روزش پر بود از خاطره؛ خاطراتی از دلتنگیها برای خانواده، نگرانی به خاطر عزیزان و انتظار برای دیدار مجدد آنها.سیصد و بیست و چهارمین شب خاطره -2
خاطراتی درباره اردوگاه موصل
وقتی ما در اردوگاه موصل 1 در خدمت مرحوم ابوترابی بودیم، میدیدیم که ایشان از زمان بیدارباش در صبح تا زمان پایانی شب، همواره مشغول پیگیری امور مربوط به اسرای ایرانی بودند و جز زمان نماز و صرف غذا فرصت دیگری برای امور شخصی نداشتند. فردی در اردوگاه بود که مرحوم ابوترابی هر موقع او را میدید، به وی سلام میکرد اما جوابی نمیشنید؛ تا اینکه بالاخره بعد از 6 ماه آن فرد پاسخ میدهد و عرض میکند شما بالاخره من را از رو بردید. مرحوم ابوترابی هم قسم میخورند که من فقط برای اینکه وظیفه خود را انجام داده باشم به شما سلام میکردم و هیچ قصد دیگری نداشتم.سیصد و بیست و چهارمین شب خاطره -1
سوگنامه شهید چمران برای سید آزادگان
سیصد و بیست و چهارمین برنامه شب خاطره، روز پنجشنبه ششم خرداد 1400 به صورت حضوری در محوطه باز حوزه هنری برگزار شد. در این برنامه مهندس مهدی چمران، حجتالاسلام محمدحسن ابوترابیفرد و آقای سعید اوحدی خاطرات خود را بیان کردند. اجرای این شب خاطره را که در آن از کتاب «سلام آقا سید» هم رونمایی شد، داوود صالحی بر عهده داشت.برشی از خاطرات حجتالاسلام خراسانی
مخالفت با بنیصدر
من از روزی که بنیصدر به ریاست جمهوری انتخاب شد، مخالف او بودم چون او را در مسیر امام و نظام نمیدیدم. بنیصدر چنان خودش را انقلابی جا زده بود که کمتر کسی به خودش حق میداد حتی جلوی چهار تا جوان با او اظهار موافقت نکند، چه برسد به اینکه بخواهد مخالفت نماید و حتی کسی جرأت مخالفت علنی با بنیصدر را نداشت. اما قبل از اینکه نفاق بنیصدر آشکار شود و در همان اوج محبوبیتش، هر کجا که میشد شدیداً علیه او صحبت میکردیم، وقتی بنیصدر در ماه رمضان به مشهد رفت، استقبال فوقالعادهای از او شد.سیصد و بیست و سومین شب خاطره -2
راهکار اشک شهید چیتسازیان
دومین میهمان این برنامه شب خاطره، سرکار خانم زهرا پناهیروا، همسر شهید علی چیتسازیان بودند. او گفت: شهید چیتسازیان هفت سال در جبهه حضور داشتند و همرزمان ایشان خاطرات فراوانی از رشادتهای او دارند؛ اما روی دیگر سکه زندگی این بزرگوار زندگی شخصی ایشان است. من در اواخر سال 1364 بود که نام ایشان را به عنوان خواستگار شنیدم که منجر شد به یک خاطره بهاری.سیصد و بیست و سومین شب خاطره -1
هر افسر ایرانی میتواند یک کتاب مستقل باشد
سیصد و بیست و سومین برنامه شب خاطره، در روز پنجشنبه دوم اردیبهشت 1400 به صورت برخط در اینستاگرام شب خاطره حوزه هنری برگزار شد. اجرای این برنامه را که در آن سرهنگ آزاده «احمد حیدری» و خانم «زهرا پناهی» خاطرات خود را بیان کردند، حسین بهزادی بر عهده داشت. نخستین میهمان این برنامه شب خاطره، سرهنگ آزاده احمد حیدری بود. او سخنانش را با تبریک روز 29 فروردین، روز ارتش جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد.شادمانی مردم در فتح خرمشهر
روز فتح خرمشهر، طبق روال، وقتی که رادیو را باز کردم، ساعت دو بعدازظهر تهران ـ چهار بعدازظهر کشمیر ـ بود. رادیو تهران فتح خرمشهر را اعلام کرد. نمیدانستم که در ایران چه تیتری در روزنامهها زدهاند. بعد که روزنامهها رسید، دیدم من هم همان تیترها را نوشتهام: «خرمشهر آزاد شد» من به زبان اردو نوشتم: «خرمشهر آزاد هوگیا»...گزارش وضعیت خرمشهر به حضرت امام
دو سه روز صبر کردیم. دیدیم وضعیت بدتر و وخیمتر میشود. فشار بر نیروهای ما بیشتر و حلقه محاصره خرمشهر هم تنگتر میشود. روز 22مهرماه بود که تصمیم گرفتیم جهت ارائه گزارش از وضعیت خرمشهر و بیان خیانتهایی که صورت میگیرد، نزد حضرت امام برویم. آقای بنیصدر که میگفت گلولهی توپ و خمپاره نقل و نبات نیست تا به شماها بدهیم، آقای چمران هم که حرفش منطقی بود و نمیشد که اهواز را رها کرد و به خرمشهر چسبید.مطبوعاتی که قیچی میشدند
سانسور مطبوعات در خاطرات روزنامهنگاران دوره پهلوی
در حوزه تاریخ مطبوعات دوره پهلوی، یک دسته از آثار غیرقابل چشمپوشی، خاطرات روزنامهنگاران آن دوران است که در منابع مختلفی میتوان سراغ آنها را گرفت. روزنامهنگاران، در لابهلای خاطراتشان به موضوعهای متعددی اشاره کردهاند که یکی از آنها مسأله وجود سانسور در مطبوعات آن عصر است. در این زمینه گفتهها و نوشتهها فراوان است. در فرصت کنونی، نگاهی انداختهایم به برخی از خاطراتی که در آنها به قصه سانسور مطبوعات اشاره شده است....
21
...